
پسری جوان تنها بازمانده از گروه وایکینگهایی است که به قصد غارت دهکدههای بومیان از کشور خود عازم قاره آمریکا شده بودند؛ این پسر توسط یک زن بومی در میان بقایای کشتی درهم شکسته وایکینگها، پیدا و بزرگ میشود؛ سالها بعد، او باید از قبیله خود که توسط وایکینگها مورد حمله قرار گرفته است، دفاع کرده و…
قسمت سیزدهم با دوبله فارسی قرار گرفت.
داستان های هیجان انگیز گروهی از موجودات عروسکی که به همراه دوستان خود در یک غار بزرگ و اسرارآمیز زندگی می کنند و وارد ماجراجویی های سرگرم کننده ای می شوند و...
قسمت دوازدهم با دوبله فارسی منتشر شد.
واکس ماکینا به همراه گروهی از قهرمانان شجاع و عجیب، تلاش می کنند تا برای نجات قلمرو اکسندریا از نیروهای جادویی و تاریک شرور، هر کاری که می توانند انجام دهند و از آنجا محافظت کنند و...
مکس پین به دنبال پرونده قتل های زنجیره ای است او با مونا همکاری می کند و متوجه گروهی مرموز می شود اما…
یک سیاره مرموز در مدار مریخ کشف میشود. حال گروهی شش نفره برای تحقیق درباره این موضوع فرستاده میشوند. اما پس از بیدار شدن خدمه شش نفره از خواب هشت ماهه، با اتفاقی عجیب روبرو میشوند که…
گروهی متشکل از هفت مرد جوان وجسور که شیفته اکروبات بازی هستند به قیمت شکسته استخوان های خود از ساختمان های بلند بالا میروند و به شکل مارپیچ از بامی به بام دیگر می پرند. یک روز صبح که این گروه برای رقابت به یکی از ساختمان های مرتفع می روند …
«صفدر کوکبی» اهل آبادان، مرد سادهای است که با رؤیای دستیابی به زندگی بهتر تلاش میکند. روزی تحت تعقیب عدهای ناشناس قرار میگیرد. آنها او را پس از کتک زدن به نقطهی نامعلومی میبرند. «صفدر» وقتی به هوش میآید خود را در مکان تازهای مییابد و میبیند که آدمربایان او را با شخصی دیگر اشتباه گرفتهاند. او سعی میکند خود را از دام آنها برهاند. اما راه گریزی نمییابد...
بازرس «کانرز» (جیسون استاتهام) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (رایان فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (وسلی اسنایپس) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند…
سحر ماهان، موسیقی دان، و شهرام شب آویز، کارگردان تئاتر، پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به طلاق می گیرند و می خواهند پسرشان امیرحسین متوجه قضیه نشود. قرار می شود امیرحسین سه روز در هفته پیش مادرش باشد و بقیه روزها نزد پدرش. یکی از دوستان شهرام به نام پیمان که به اتفاق نامزدش عضو گروه نمایشی شهرام هستند، قصد دارد به زودی ازدواج کند.
پس از این که یک تکاور دریایی قهرمان، علی رغم میل باطنی اش از خدمت در جنگ مرخص می شود با دزدیده شدن زنش توسط یک گروه دوباره به میدان بر می گردد...