
یک دلال سهام به نام جیسون در یک شهر کوچک زندگی میکند. در این میان جیسون همراه با همسایه خود دیلین، درگیر یک عملیات کلاهبرداری بیمه شده که در نهایت منجر به وقوع مجموعهای از قتلهای تکان دهنده میشود و…
روانپزشکی به نام دکتر رُز کوتر شاهد مرگ وحشتناک بیمارش میشود. پس از این واقعیتِ آسیبزا، دکتر جوان چیزهای عجیبی را تجربه میکند که به سادگی قابل توضیح نیستند. او در همهجا ناگهان مردم را با لبخندی کاملاً ترسناک میبیند که به او زل میزنند. اما به نظر میرسد که هیچ فرد دیگری جز او متوجه این پدیده نمیشود…
در غرب آمریکا در سال 1876 اتفاق میافتد،کلانتر روی پولسیفر خیلی هیجان زده نیست که بعد از تیراندازی با یک باند یاغی بدنام خود را مرده ببیند، اما پس از استخدام شدن توسط R.I.P.D، شانس دوباره ای برای بازگشت به زمین پیدا می کند.
یک خون آشام 150 ساله به نام لیلی مانستر به دنبال مرد کابوسهایش میگردد!! در این میان او با هرمان، یک هیولای سبز بزرگ با قلبی مهربان، ملاقات کرده و در نگاه اول عاشق هم میشوند. اما همه چیز مطابق میل آنها پیش نمیرود زیرا پدر لیلی برنامههای دیگری برای آینده دختر عزیزش دارد و…
وقتی یک مربی بیسبال در شهر کوچکی از یک دبیرستان بزرگتر 6A پیشنهاد یک عمر را دریافت می کند، خانواده خود را ریشه کن می کند و تنها خانه ای را که می شناسد ترک می کند. اما به عنوان یک مرد با ایمان، به زودی با مخالفت شدید ناظم مدرسه با روش های مربیگری خود مواجه می شود.
مردی به نام پاتریک با ورود به خانه زوجی به نام ماریون و تام، رازی تکاندهنده مربوط به 40 سال قبل را آشکار میکند اما…
این فیلم حول یک بیمارستان روستایی می گذرد که توسط یک مرد سخاوتمند..
ویجای آنگی هوتری مردی پولدار است که به همراه مادر خود در شهر بمبئی زندگی میکند. مادرش او را بیش از حد لوس کرده و به او اجازه انجام هر کاری و حتی بیشتر از اون چیزی که میخواد رو داده…
ویجی در دهکده ای زندگی می کند که مردم آب کافی برای نوشیدن ندارند ، ویجی تصمیم می گیرد به بمبئی برود و چاه های لوله ای خریداری کند که با رسیدن به بمبئی آب را به روستای خود می آورد پول ویجی دزدیده می شود و یک شب که به کمکش می آید درمانده می شود عماری که بزودی مورد ضرب و شتم آنها قرار گرفت ، دوست می شوند و ویجی زندگی خود را با عمار آغاز می کند ، اما چه اتفاقی می افتد که ویجی می فهمد که عمار همان شخصی است که پولش را سرقت کرده است
راجا پسر جوانی است که همراه پدر فقیرش زندگی شادی دارد. اما در گذشته اتفاقی غم انگیز برای این پدر و پسر افتاده که هر سال در جشن «دیوالی» خاطره تلخ آن برایشان زنده می شود. راجا که مردی ثروتمند را مقصر آن حادثه می داند، تصمیم گرفته هیچ وقت زیر بار ظلم نرود…