یک کشاورز بیوه و پسرش مردی اسرارآمیز و مجروح را با مقداری پول نقد می پذیرند. وقتی تعدادی از مردانی که ادعا می کنند قانون هستند به دنبال پول هستند ، کشاورز باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند. کشاورز که از محاصره خانه اش دفاع می کند ، استعداد تیراندازی را نشان می دهد که همه را شگفت زده می کند و هویت واقعی او را زیر سوال می برد.
زمانی که یک مامور فاسد فدرال وارد حلقه زیرزمینی قاچاق انسان میشود، تکتیرانداز و مامور تازه کار سیآیای، بکت خودسرانه تصمیم میگیرد تا برای سرنگونی این حلقه زیرزمینی جنایتکار با متحدان سابق خود، مامور امنیت داخلی زیرو و قاتل حرفهای بانوی مرگ، همکاری کند...
این فیلم یک کمدی-اجتماعی دربارهٔ یک مراسم ازدواج و ماجراهای جانبیِ آن است.
این فیلم خانوادهای را ترسیم میکند که کودکی معلول دارند؛ «ماجان» مادر خانواده، عاشق کودک معلولش «احسان» است اما همسرش وجود این کودک را کفارهای برای گناهانش میداند و سعی دارد با فشار آوردن به «ماجان» او را وادار کند که «احسان» را به یک آسایشگاه بفرستد…
تک تیرانداز ایرانی کابوسی مرگبار برای افسران و فرماندهان ارتش بعث شده است. صدام شخصا برای سر او جایزه تعیین می کند. مزدروان و زبده ترین نیروهای ارتش بعث عازم ماموریت می شوند تا دستور رسمی صدام عملی شود…
داستان زندگی خواهر و برادری به نام های ساینا و سینا است که پدر و مادرشان را با رفتارهای نادرستشان به ستوه آوردهاند. یک روز صبح که آنها از خواب بیدار میشوند در کمال تعجب پی میبرند که پدر و مادرشان ناپدید شدهاند. ساینا و سینا قدم در راهی میگذارند که مشکلات عجیب و غریبی انتظارشان را میکشد.
عطر داغ روایتگر داستان دختر جوانی است که شبی را بیرون از خانه میماند و این تنهائی او را وارد زندگی دیگری میکند.
حمید پس از مرگ مادرش برادرش مجید که معلول است را نزد خود میآورد. با ورود مجید به زندگی مهین و حمید خوشبختی به زندگی آنها روی میآورد. اما مهین پس از مدتی خسته میشود و مجید را به آسایشگاه میبرد، ولی به خاطر عذاب وجدان او را به خانه باز میگرداند..
ژاله کبیری، همسر جدید کامران کامروا که 3 سال است با او ازدواج کرده، برای او جشن تولد گرفته است و همه آشنایان و دوستان را دعوت کرده تا ثروت خود را برای دیگران به نمایش بگذارد. کامران کامروا هم موسسه خیریه جدیدی برای کودکان کار راه اندازی کرده و مانند گذشته به پولشویی مشغول است و مهیار مهرافزون رو به استخدام خود درآورده است. مهمانی باشکوهی برپا است و ما با دوستان و خانواده جدید کامروا آشنا می شویم...
رابرت کارتر مایکلز، مامور بازنشسته سیا و پسرش پل، پس از آخرین رویارویی حماسی که صرف حفاظت از پایگاه مخفی بسیار امن به نام دژ شد، خود را متعهد به بازسازی رابطه خود کرده اند. هنگامی که همسر پل، ملیسا، ربوده می شود، او و رابرت سفری مرگبار را در میان کوه های ناهموار آغاز می کنند به این امید که قبل از تمام شدن زمان، او را نجات دهند.