پس از ناپدید شدن خواهرش، یک بومی آمریکایی که به کارهای خلاف مشغول است، خواهرزادهاش را از پدربزرگ و مادربزرگ سفیدپوست کودک میرباید و به سمت گردهمایی ایالتی سرخپوستان حرکت میکند به امید اینکه باقیمانده خانوادهشان را حفظ کند...
اکنون به طور کامل به عنوان تهدید نهایی برای موجودیت آشکار شده است، ضد مانیتور حمله ای بی امان به زمین های بازمانده ای انجام می دهد که برای بقا در یک جهان جیبی تلاش می کنند. این دنیاها و همه ساکنانشان یکی یکی تبخیر می شوند! در سیارههایی که باقی میمانند، حتی خود زمان نیز از هم میپاشد و قهرمانان گذشته به لیگ عدالت و متحدانشان در برابر مظهر شر میپیوندند. اما در حالی که آخرین ایستادگی خود را انجام می دهند، آیا فداکاری ابرقهرمانان برای نجات همه ما کافی خواهد بود؟
درباره ی قهرمان جدیدی بنام «آرون کراس» (جرمی رنر) است که سرگذشتش از سه قسمت قبلی سری بورن نشات می گیرد...
یک آپارتمان که از سه خانه تشکیل شده و یکی از خانهها صاحبخانه آپارتمان در نقش آقای پیردوست و پسرش در نقش کوروش که مغازهای نیز در نزدیکی دارند. مستأجر خانه دوم یک کارآگاه در نقش اردلان پشندی و همسرش در نقش منیژه و خانه سوم منزل باجناغ اردلان در نقش بامشاد و همسرش در نقش مژده است…
تاد به طور تصادفی یک طلسم باستانی را رها می کند و زندگی دوستانش مومی، جف و بلزونی را به خطر می اندازد. در حالی که همه علیه او هستند و تنها با کمک سارا، او برای پایان دادن به نفرین مومیایی وارد ماجراجویی می شود.
داستان فیلم در دهه 1830 میلادی در نیوزیلند روایت شده و در مورد یک واعظ به نام "توماس مونرو" است که به دنبال رستگاری از گذشته تاریک خود، سوار بر یک کشتی تجاری، به سمت شهر تازه تاسیس اپورث ..
قسمت چهاردهم منتشر شد.
هنگامه برای نجات جان برادرش نیاز به پول دارد. او برای آماده کردن این پول دست به خطر بزرگی میزند و ...
در مورد مردی به نام بیلی است که به همراه همسرش سوزان و سگ گله فداکارشان جید، در جزایر دورافتاده زندگی میکنند. در این میان زمانی که آب یک سمور وحشی آسیبدیده را به سمت اسکله خانه بیلی هدایت میکند، آنها از این سمور که بعدا نامش را مولی میگذارند، نگهداری کرده و دوستی غیرمنتظرهای میانشان شکل میگیرد که…
درمورد پسربچهای بهنام «نیکی» است که فکر میکند میتواند با ذهنش اژدها را کنترل کند و بهاین وسیله به پدرش کمک کند و باعث افتخار او باشد که...
مکس برنال، کمدین استندآپ، با پدرش استن زندگی میکند، در حالی که تلاش میکند تا با همسر سابقش، ازرا، پسر اوتیسمی خود را بهعنوان پدر و مادر کند. مکس و ازرا وقتی مجبور می شوند با تصمیمات دشوار در مورد آینده پسرشان روبرو شوند، یک سفر جاده ای بین شهری را آغاز می کنند که تأثیری متعالی بر زندگی هر دوی آنها دارد.