عزیز و نوهاش حمید، بیخبر خانواده به مشهد میروند. حمید به دنبال تماشای مسابقه فوتبال است، اما عزیز مخالف اوست…
این فیلم دربارهٔ اردشیر مشکین ثروتمندترین مرد دنیاست که برای اموال خود به دنبال نوه گم شدهٔ خود به اسم " عزیز " میگردد و در این حین و بین، زندگی او و اطرافیانش دستخوش اتفاقات عجیبی میشود..
داستان مربوط به پسری است که پدرش بر اثر یک سانحه آتش سوزی غیر عمد و فوت یک نفر به زندان افتاده و آنها به ناچار با کمک دوستانش در صدد جلب رضایت از اولیای دم هستند. آنها که از خانواده شیعه و اهل تسنن هستند، رفاقتی خوب با یکدیگر دارند. مادربزرگ یکی از بچه ها، گردنبندی گران قیمت را جهت فروش و ادای یک نذر به نوه اش میدهد که او گردنبند را به همراه دوستانش به اولیای دم می دهند تا وی رضایت دهد، ولی آن مرد قبول نمی کند، تا اینکه…
لوكوموتيوران پير جنوبي با شروع جنگ مجبور به ترك شهر مي شود اما اميد پسرش و تازه دامادش در شهر مي مانند و به دفاع در مقابل دشمن مي پردازند. و تنها يك بار به ديدن خانواده مي آيند و ديگر خبري از آن ها نمي شود. لوكوموتيوران بعد از اينكه همسرش را از دست مي دهد به اتفاق دختر و نوه ي مريضش عطيه منتظر برگشت پسر و دامادش هستند كه البته بعد از تمام شدن جنگ و آمدن اسراء باز هم هيچ خبري از آن ها نمي شود. تا اينكه يكي از آزادگان به نام دكتر شادمان خبر شهادت اميد، لوكوموتيوران را به او مي دهد و چند روز بعد هم ستاد معراج شهداء خبر شهادت داماد لوكوموتيوران را به آن ها مي دهد. از طرفي دكتر شادمان دوست اميد، تصميم مي گيرد عطيه نوه ي پيرمرد را عمل كند و بعد از عمل موفقيت آميز عطيه و به هوش آمدنش، او دكتر شادمان را در هيئت پدر مي بيند و او را پدر خطاب مي كند...
رژيم بعث عراق در جريان جنگ با ايران درصدد است اثر يك نوع گاز شيميايي جديد را كه به منظور دفع آفات گياهي ساخته شده بر روي تعدادي از عراقي ها امتحان كند. نتيجه ي اين آزمايش مرگ تمامي افراد در مدت كوتاهي است. رژيم بعث با وارد كردن فشار به دكتر عراقي كاشف اين گاز و تهديد جان دختر و نوه ي دكتر او را وادار به انجام تحقيقات بيشتر مي كنند اما دكتر توسط يكي از شاگردان دخترش، دولت ايران را در جريان واقعه مي گذارد. با اعزام گروهي از نظاميان ايراني و به كمك يك راهنماي كُرد، آن ها موفق به نجات دكتر و دخترش مي شوند. و با راهنمايي دكتر و پس از درگيري هاي زياد با نظاميان عراقي و از جمله داماد دكتر كه يكي از نظاميان عراقي است، گروه اعزامي ايراني موفق به انهدام انبار نگهداري گاز شيميايي مي گردند اما داماد دكتر و راهنماي كُرد در اين درگيري ها كشته مي شوند و دكتر به همراه دختر و نوه اش با نظاميان ايراني وارد خاك ايران مي گردند.
در انیمیشن هتل ترانسیلوانیا 3 با دوبله فارسی در زمان گذشته دراکولا دشمنانی داشته است خانوادهٔ ونهلسینگ شکارچی دراکولا است و نتیجه (به بچه نوه می گوید) او صاحب کشتی تفریحی است. میویس پدرش را برای استراحت به کشتی ونهلسینگ می برد که اریکا ونهلسینگ ناخدای کشتی از گفته های پدر بزرگش از دراکولا نفرت می گیرد ولی دراکولا عاشق او شده و کاری می کندد که می فهند) پدر بزرگش اشتباه کرد ه است و دراکولا و اریکا باهم ازدواج میکنند
در فیلم جان من قبول کن، پیرمرد ثروتمند با تنها نوه بی بند و بارش شرط می کند که اگر هر چه سریعتر دختر مورد علاقه اش را نیافته و ازدواج نکند، تمام ثروتش را به یک خیریه می بخشد. نوه او نیز نقشه ای می کشد که...
مادیا بازگشته است. اکنون جشن فارغ التحصیلی نوهی مادیاست و اینبار او دیگر تحمل هیچ درامای خانوادگی مزخرفی را ندارد و میخواهد تمامی فکر و ذکرش را به آن جشن معطوف کند.