بابانوئل در شب سال نو باید در طول یک شب همه هدایای کریسمس را به دست کودکان برساند، اما او چطور می تواند در طول فقط یک شب این کار دور از تصور را به انجام برساند؟
تقریباً کریسمس شده و پروازهای آزمایشی بابانوئل با مشکل روبرو شده اند. خدمه ای از حیوانات دوست داشتنی و گوزن های شمالی به کمک بابانوئل می آیند تا تا قبل از اینکه دیر شود مشکل را پیدا کنند و …
پس از اولین قرار ملاقات فاجعه بار نیکل و مکس، آنها به یکدیگر قول می دهند تا زمانی که سگ هایشان یک جفت مناسب پیدا نکرده اند، با هم دیدار نکنند. آنها به زودی درگیر ماجراهایی می شوند و...
پروفسور ویلکزار، که همسر و دختر مورد علاقه اش او را ترک کردند، در الکل به دنبال فراموشی است. او که در حین تلاش برای سرقت از ناحیه سر به شدت مجروح شد، حافظه خود را از دست داد.
«تهران: شهر عشق» طنز تلخ عاشقانه ای است در مورد سه شخصیت که علیرغم هیاهوی بی حد و حصر ابر شهر تهران احساس تنهایی می کنند و در راه پر کردن این تنهایی به شناخت عمیق تری از خودشان می رسند. داستان های این سه شخصیت به طور موازی پیش می رود و در نهایت مینا، وحید و حسام اگر چه همچنان تنها اما مصمم تر و با درک عمیق تری از خود به راهشان در هیاهوی تهران ادامه می دهند .
یک زوج متاهل که توافق نامه طلاق بستهاند در یک تصادف خاطرات خود را از دست می دهند. با فراموشی، آنها دوباره عاشق یکدیگر می شوند، بنابراین خانواده های آنها سعی می کنند خاطرات خود را بازسازی کنند تا طلاق نهایی شود.
همانطور که لرد ولدمورت کنترل خود را بر هر دو دنیای ماگل و جادوگر محکم می کند، هاگوارتز دیگر یک پناهگاه امن نیست. هری مشکوک است که خطرات حتی ممکن است در داخل قلعه وجود داشته باشد، اما دامبلدور بیشتر در نظر دارد که او را برای نبرد نهایی آماده کند. آنها با هم کار می کنند تا کلید باز کردن قفل دفاعی ولدمورت را پیدا کنند و برای این منظور دامبلدور دوست و همکار قدیمی خود هوراس اسلاگهورن را که به اعتقاد او اطلاعات مهمی در اختیار دارد، استخدام می کند. حتی با نزدیک شدن به رویارویی سرنوشت ساز، عاشقانه برای هری، ران، هرمیون و همکلاسی هایشان شکوفا می شود. عشق در هوا است، اما خطری در پیش است و هاگوارتز ممکن است هرگز دوباره مثل قبل نشود.
هری، رون و هرمیون از آخرین سال زندگی خود در هاگوارتز میروند تا هورکراکسهای باقیمانده را بیابند و نابود کنند و به تلاش ولدمورت برای جاودانگی پایان دهند. اما با مرگ دامبلدور محبوب هری و مرگخواران بیوجدان ولدمورت، دنیا خطرناکتر از همیشه است.
هری، رون و هرمیون به تلاش خود برای شکست دادن ولدمورت شرور یک بار برای همیشه ادامه می دهند. درست زمانی که همه چیز برای جادوگران جوان ناامید کننده به نظر می رسد، هری سه اشیاء جادویی را کشف می کند که به او قدرت می بخشد تا با مهارت های مهیب ولدمورت رقابت کند.
هدلی و الیور در پرواز نیویورک به لندن عاشق یکدیگر میشوند، آنها یکدیگر را گم میکنند و امکان ملاقات دوباره با یکدیگر غیرممکن به نظر میرسد ولی…