امید و مریم مثل خیلی از زوجهای امروز، به قدری درگیر روزمره گی و فشارهای کاری و اجتماعی هستند که نکات و لحظات بسیار ارزشمند و غیرقابل بازگشت زندگی زناشویی خود را کاملاً از یاد برده اند و مصرانه تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. غافل از اینکه اگر کمی به سلایق و علایق یکدیگر احترام بگذارند می توانند مثل پدر و مادر مریم که اتفاقاً در همسایگی آنان هم زندگی می کنند، حتی دعوا می کنند اما چند ثانیه بعد دوباره به جریان عادی و پر از احترام زندگی خود برمی گردند. چون...
مینا بزرگمهر و فرهود زندی دو وکیل جوان و تازه کار هستند که به شکلی ناخواسته و به دلیل فریب کاری دو بنگاه معاملات ملکی، سر از یک ساختمان درمی آورند و ناچار می شوند یک آپارتمان را با شراکت هم اجاره کنند. آنها هر یک دفتر وکالت خود را سر و سامان می دهند، اما همواره با هم در مشاجره و رقابت هستند. شرط می کنند هر کس موفق شد زودتر وکالت کسی را عهده دار شود، حق ماندن در آن ساختمان را دارد. ورود سیامک و خواهرش به این دفتر، عملاً این شرط را باطل می کند، چون...
جوانی به نام بزرگ در نمایشگاه اتومبیل شوهر خواهرش که یوسف نام دارد مشغول به کار است. یوسف از او میخواهد که ماشین گرانقیمت خانم دکتر ثابتی را به او تحویل دهد. اما بزرگ تصادف کرده و یوسف مجبور میشود برای پرداخت خسارت چند چک به خانم دکتر بدهد. بزرگ چند بار نزد خانم دکتر میرود تا رضایتش را بگیرد و به جای یوسف او خسارت بدهد، اما دکتر ثابتی به بزرگ پیشنهاد میکند که در مقابل چکهای یوسف او باید برای چند ماه همسرش بشود. بزرگ بهناچار قبول میکند و...
یک آپارتمان در حاشیه شهر تهران که مالکش درگذشته بدون وارث مانده و اداره امور آپارتمان و مستاجرها را مباشر مالک درگذشته که خود نیز ساکن همین ساختمان است به عهده گرفته و قصد دارد با همکاری یک مشاور املاک محلی ملک را تصاحب کند. آپارتمان فرسوده و نیازمند تعمیرات اساسی است ولی عباس آقا (مباشر مالک درگذشته با بازی عزت الله انتظامی) نه خود وظیفه تعمیرات را به عهده میگیرد و نه به دیگر ساکنان اجازه انجام این کار را میدهد. در این ساختمان هر یک از ساکنان به دنبال به کرسی نشاندن حرف و نظر خود هستند و...
فرهاد(شهاب حسینی) در نقش یک معلم ریاضی است که برای تدریس خصوصی به منزل یکی از شاگردانش به نام سعید میرود و این قسمت فیلم آشنایی فرهاد با مادر سعید شروع میشود، که منجر به ازدواج آن ها شده. اما به دلیل شرایط سنی بد و حساس سعید نمیتواند فرهاد را به عنوان ناپدری خود قبول کنه که .....
نگار در آستانه ازدواجش با ایمان درمییابد که او تعهدی در زندگیش دارد که نمیتواند آن را به خاطر ازدواج، نادیده بگیرد. نگار دچار تردید میشود. آیا به ایمان حق دهد و آینده زندگی مشترکشان را با نفر سومی تقسیم کند یا …
گاهی شهر با تمام بزرگی و شلوغی اش برای بعضی آدمها همقواره ی یک پاسیو ، کوچک می شود!
امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
گاریها میتازند. بارها در مرز جابهجا میشوند و مسافران در تکاپوی رفتن. مالک، بار نورا را بر دوش دارد و انتظار میکشد تا او بیاید و...
یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی، که سال گذشته شوهرش، ناصر معاصر را به حال قهر و به گمان رابطه ای میان او و منشی شرکتش ترک کرده است، با پایان جنگ به تهران برمی گردد. شوهرش که ورشکست شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه می شود که ...