در فیلم متری شیش و نیم در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمیکند...
یک کیلو و بیست و یک گرم یک اثر اجتماعی است که داستان 3 خانواده مختلف را روایت می کند.
دو خلافکار خردهپا از وجود گنجی با کلید عقاب دو سر که میراث تزار روسیه است، با خبر میشوند. هر دو در تلاش برای به دست آوردن گنج با اتفاقاتی روبه رو میشوند.
اواخر جنگ جهانی دوم و در 18 شهریور 1324 باشگاه «دوچرخه سواران» تاسیس شد. این مجموعه با ایجاد چندین رشته ورزشی، از 22 بهمن 1328 با نام «تاج» فعالیت خود را ادامه داد و در 20 فروردین 1358 با تغییر اسم به «استقلال» حیات خود را تداوم بخشیده است. این باشگاه که تیم فوتبال آن با 4 حضور در فینال مهم ترین رویداد باشگاهی آسیا و کسب 2 جام از این رقابت ها، یکی از سه تیم پرافتخار این قاره محسوب می شود، در کارنامه خود فتح تعداد جام های بسیاری را در رشته های مختلف ورزشی به خصوص رشته پرطرفدار فوتبال دارد تا هوادران بی شماری، آن را محبوب خود بدانند..
گروهی از دختران دبیرستانی برای جشن تولد هم کلاسی شان به شهر بازی میروند ،در این میان برادر یکی از دختران آنها را در شهر بازی می بیند و می کوشد این دختر را به خانه بازگرداند اما به یک باره فاجعه رقم می خورد...
داستان سه مرد متمول و اصطلاحا «زن ذلیل»(!) را روایت میکند که برای فرار از دست همسرانشان به همراه یک خواننده زیرزمینی پاپ به جزیره کیش متواری شده و نقشه ربوده شدن خود را میکشند؛ غافل از آن که ماجراهایی پر پیچ و خم درانتظارشان است...
انیمیشن «لیفی مرغی در جنگل» داستان مرغی به نام «لیفی» است که در مزرعه ای کوچک همراه با عده زیادی از مرغهای دیگر زندگی می کند. اما «لیفی» از تمام مرغ های دیگر مزرعه متفاوت است، چرا که او روی تخم هایش نمی خوابد به این دلیل که می داند بعد از جوجه شدن تخم ها، آن ها را از وی جدا می کنند.
در سرزمین ابرها جادوگری پیر و مهربان زندگی می کند که صاحب یک مرغ تخم طلا و یک جعبه جادویی است؛ اما غول بدجنس قصه، جادوگر را از خانه اش بیرون کرده و خانه، تخم مرغ طلا و جعبه موسیقی جادویی اش را به زور از او می گیرد تا اینکه..
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست جمشید را از وی میستاند.
هستی در یک بیمارستان مشغول به کار است. او در موقعیت عجیب و غریبی گرفتار است موجودی ناشناخته و خاص او را همیشه زیر نظر دارد و مشکلات زیادی را برایش پدید می آورد و…