انیمیشن «لیفی مرغی در جنگل» داستان مرغی به نام «لیفی» است که در مزرعه ای کوچک همراه با عده زیادی از مرغهای دیگر زندگی می کند. اما «لیفی» از تمام مرغ های دیگر مزرعه متفاوت است، چرا که او روی تخم هایش نمی خوابد به این دلیل که می داند بعد از جوجه شدن تخم ها، آن ها را از وی جدا می کنند.
در سرزمین ابرها جادوگری پیر و مهربان زندگی می کند که صاحب یک مرغ تخم طلا و یک جعبه جادویی است؛ اما غول بدجنس قصه، جادوگر را از خانه اش بیرون کرده و خانه، تخم مرغ طلا و جعبه موسیقی جادویی اش را به زور از او می گیرد تا اینکه..
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست جمشید را از وی میستاند.
هستی در یک بیمارستان مشغول به کار است. او در موقعیت عجیب و غریبی گرفتار است موجودی ناشناخته و خاص او را همیشه زیر نظر دارد و مشکلات زیادی را برایش پدید می آورد و…
داستان فیلم از جایی شروع می شود که زوج جوانی در شب عروسی شان اختلاف بزرگی بینشان پیش می آید و با تداوم این اختلاف، مشکلات دیگری نیز وارد زندگی شان می شوند....
داستان فیلم دربارهٔ زوجی است (امیر جعفری - مهناز افشار) که در انتظار تولد فرزند هستند. ورود خواهر ناتنی زن (پانتهآ بهرام) مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. زن که پریشان احوال و مریض است، گذشتهای رازآلود دارد و در جوانی فرزندش را پس از طلاق رها کرده. مرد تمایل ندارد خواهر همسرش در خانه بماند. دوست صمیمی مرد خواستگار زن است، اما زن در نهایت به او هم دروغ میگوید و خانه را ترک میکند..
سارا (لیلا اوتادی) بر اثر تصادفی شدید حافظه کوتاه مدت اش را از دست میدهد و هر روز برای او 31 خرداد روز تولد پدرش است. سامی (حمید گودرزی) از او خوشش میآید اما هر چه تلاش کند فردای آن روز دختر همه چیز را فراموش کرده و او را نمیشناسد …
سعید مسرور دانشجوی رشته پزشکی برای پرداخت قرض خود به آقای سام ناچار میشود برای گرفتن وام، با دختر دانشجویی به نام روشنک ازدواج صوری انجام دهد تا بتواند از وام ازدواج بهرهمند شود. از طرفی دیگر شراره دختر آقای سام به سعید علاقمند شده و.......
امید و مریم مثل خیلی از زوجهای امروز، به قدری درگیر روزمره گی و فشارهای کاری و اجتماعی هستند که نکات و لحظات بسیار ارزشمند و غیرقابل بازگشت زندگی زناشویی خود را کاملاً از یاد برده اند و مصرانه تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. غافل از اینکه اگر کمی به سلایق و علایق یکدیگر احترام بگذارند می توانند مثل پدر و مادر مریم که اتفاقاً در همسایگی آنان هم زندگی می کنند، حتی دعوا می کنند اما چند ثانیه بعد دوباره به جریان عادی و پر از احترام زندگی خود برمی گردند. چون...
مینا بزرگمهر و فرهود زندی دو وکیل جوان و تازه کار هستند که به شکلی ناخواسته و به دلیل فریب کاری دو بنگاه معاملات ملکی، سر از یک ساختمان درمی آورند و ناچار می شوند یک آپارتمان را با شراکت هم اجاره کنند. آنها هر یک دفتر وکالت خود را سر و سامان می دهند، اما همواره با هم در مشاجره و رقابت هستند. شرط می کنند هر کس موفق شد زودتر وکالت کسی را عهده دار شود، حق ماندن در آن ساختمان را دارد. ورود سیامک و خواهرش به این دفتر، عملاً این شرط را باطل می کند، چون...