در مجموع 461 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 461 فیلم و سریال یافت شد.
چهار هواپیماربا، سه مرد و یک زن، روز پنجم ژوئن، یک هواپیمای ایرانی را میربایند. فرماندهٔ آنها شخصی است به نام فریبرز اتابکی که در میانهٔ ماجرا وارد معرکه میشود. دو تن از مسافران، که بعداً معلوم میشود یکی از آنها افسر است، هواپیمارباها را خلع سلاح میکنند و در برابر حیرت مسافران هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکنند..
کودکی از پدر خود دور می افتد و تنها و ناامید زندگی اش را می گذراند. او در جوانی با دختری آشنا می شود که چون او از طفولیت پدرش را گم کرده است. آندو جستجوی عظیمی را برای یافتن پدر آغاز می کنند و پس از یک سلسله ماجرا سرانجام موفق می شوند.
فیلم دزدان خبابان جردن داستان سامی سه سوت و هوشنگ است که قصد سرقت از یک گاو صندوق را در خیابان جردن دارند و ماجراهای عجیب و غریبی برایشان پیش می آید و…
ذبیح و غلام، دو شخصیت محوری این داستان، از طبقات پایین اجتماع هستند که طی ماجراهایی طنزآمیز اتومبیل نعشکش خود را از دست میدهند و مجبور میشوند برای گذران زندگی، با موتورسیکلت، جنازههای مشتریان خود را جابهجا کنند، سکانس رویارویی ذبیح و غلام مجید صالحی و علی صادقی با پسر متوفی حسن علیرضایی از سکانسهای جذاب فیلم است.
فیلم انفرادی داستان مردی بنام (مهدی هاشمی) است که به افرادی پرنفوذ بدهکار است و تصمیم میگیرد مثل گذشته سرقت کند و از دوست دوران جوانی (رضا عطاران) و همکارش (احمد مهرانفر) درخواست میکند تا کمکش کنند. این سه دوست از دزدی ماشین شروع میکنند تا عتیقه اما وقتی پول کافی بدست نمیآورند متوجه میشوند باید کار جدید انجام بدهند، اقدام به سرقتی بزرگ میکنند و وارد ماجرایی میشوند که اتفاقات طنز تلخ و شیرینی را برایشان رقم میزند.
زنی جوان به نام نیکا به گویندگی برنامه های عروسکی علاقه دارد، اما همسرش که یک کارخانه عروسک سازی را اداره می کند با او مخالف است. نیکا با کمک استاد خود دست به ترفندهایی می زند و ماجراهایی شیرین می آفریند....
یک داستان از سه ماجرا که عشق، تعهد و وفاداری بین زوج ها و دوستان را بررسی می کند و ...
در داستان سریال مهلکه آمده که چهار نفر ناخواسته از یک صبح تا شب وارد یک ماجراجویی هیجانانگیز میشوند و...
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
این فیلم مضمونی مرتبط با سینما دارد و درباره تماشاگرانی است که قبل از شروع اکران فیلمی در سینما درباره آن حرف میزنند و با شروع ماجرا بر پرده سینما، داستان آنها و قصه فیلم با هم یکی میشود...