از طرف ملکه زنبور عسل ها خبر می آورند که رقابت بزرگی در راه است و مایا زنبور عسل می بایست کندوی خود را به کمک دیگر زنبور ها برای تغذیه زنبور های عسل ورزشکار آماده کند.
یک بچه ی یتیم به نام موگلی توسط گله ای از گرگ ها به سرپرستی گرفته می شود. او توسط یک پلنگ سیاه و خرسی خوش قلب زنده ماندن و بقاء در جنگل را یاد گرفته است. حضور موگلی در جنگل باعث عصبانیت شیرخان می شود، ببری که تنها هدفش در زندگی خوردن موگلی است.
دو دوست صمیمی به نام های وال و کوین در حالیکه از زندگی ناامید هستند، قراری برای یک خودکشی دو نفره میگذارند.
ویل اسپن مردی است که همسر سابقش در یک پمپ بنزین ناپدید میشود. ویل در حالی که به دل گروه جنایتکاران شهر می رود تا او را نجات دهد، همزمان از دست پلیس و مقامات افبیآی نیز متواری شده است...
وقتی ال، یک طراح مشتاق کفشهای کتانی اهل کوئینز، با کیرا کینگ، دختر مستقل بسکتبال، ستاره افسانهای بسکتبال و داریوش کینگ، داریوش کینگ، آشنا میشود. ال با کمی تلنگر از سوی بهترین دوستش و پاشیدن جادوی Fairy Godfather، شجاعت استفاده از استعداد خود را برای دنبال کردن رویای خود برای تبدیل شدن به یک طراح کفش کتانی "مشروع" در صنعت پیدا می کند.
یک کشاورز ارکیده اسکاتلندی که به ملاقات خواهر بیمار خود در بوگوتا، کلمبیا می رود، با یک نوازنده جوان و یک باستان شناس فرانسوی که مسئول نظارت بر پروژه ساخت و ساز یک قرن تونل در رشته کوه آند است، دوست می شود. هر شب او با صدای چتری های بلند که مانع از خوابیدن او می شود، آزار می یابد.
برای رهایی بابا یاگا و رنفیلد از چنگال شکارچی هیولا میلا استار، خانواده Wishbone بار دیگر به یک خون آشام، هیولای فرانکشتاین، یک مومیایی و یک گرگینه تبدیل می شوند. خانواده هیولاهای ما با کمک و حمایت از سه خفاش خانگی خود، دوباره در سراسر جهان زوم می کنند تا دوستان خود را نجات دهند، آشنایی های هیولایی جدیدی ایجاد کنند و در نهایت به این درک می رسند که «هیچ کس کامل نیست» - حتی آنهایی که نقص دارند می توانند خوشبختی پیدا کنند.
مردی با ورود به صنعت ماهیگیری در بازار سیاه جزیره مالتا، همه چیز را به خطر می اندازد تا همسر و پسر تازه متولد شده خود را تامین کند..
درحالیکه یک هواپیمای ارتش امریکا بر فراز جنگل سیاه آلمان در سال 1945 پرواز می کند، ناگهان توسط پرهای کلاغ دربر گرفته می شود. هواپیما که در مسیر سقوط قرار می گیرد، پرها به زنی سیاه پوش و مرموز تبدیل می شوند و...
سیرانو دو برژراک مردی با قد کوتاه است که علیرغم شوخ طبعی، موقعیت بالا و مهارتش در شمشیرزنی؛ به دلیل کوتاه قد بودن توسط رده های بالای جامعه فرانسه مورد تمسخر قرار میگیرد. بنابراین، اگرچه دوست عزیزش از شعر و طنز او قدردانی می کند، اما می ترسد که او نیز مانند دیگران طردش کند…