یک نوزاد توسط یک مادربزرگ ناامید از بیمارستان ربوده می شود. پرواز او زنجیره ای از رویدادها را رقم می زند که افراد کاملا غریبه را در طول یک روز دراماتیک گرد هم می آورد.
“اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
«به من نگو قراضه» داستان مردی است که تلاش میکند خاطرهای را برای همسرش زنده کند که دچار آلزایمر شده و در این مسیر با یک راننده تاکسی روبهرو میشود. خرم (علیرضا خمسه )حسابدار بازنشستهای است که حالا با مسافرکشی درونشهری گذران زندگی میکند. از قضا روزی خرم خسیس با مردی (جمشید مشایخی )که تاجر فرش است آشنا میشود و آقای مسافر شیفته خودرو قراضه وی میشود و ...
در فیلم ال کامینو فیلم بریکینگ بد جسی پینکمن پس از فرار از چنگال دار و دسته جنایتکار جک، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد و با آشفتگی درونی خود دست و پنجه نرم میکند...
زمانی که شیوا، فرزند باهوبالی به میراث خود پی میبرد، برای پیدا کردن پاسخ سوال های درون ذهنش، یک ماجراجویی را آغاز میکند که ...
املی یک دختر فرانسوی است که با پدر پیرش زندگی می کند. تجربه های تلخ دوران کودکی اش باعث شده تا او کمی متفاوت به نظر آید. او در زندگی نمی تواند عادی رفتار کند .تا اینکه بسته ای را در درون دیوار خانه اش پیدا می کند و...
یک قاتل سابق برای نجات عشق زندگی خود می جنگد، در حالی که با شیاطین درونی و گذشته خشونت آمیز خود روبرو می شود.
در فیلم یک خیارشور آمریکایی درباره مردی به نام هرشل است که میخواهد زندگی خوبی را برای خانواده اش فراهم کند. هرشل روزی حین کار در کارخانه خیارشور به درون خمره بزرگی سقوط می کند که 100 سال در آب نمک باقی می ماند. سرانجام او در سال 2020 پیدا می شود.
در فیلم بکی دختری نوجوان به نام بکی هوپر که روزهای آخر هفته را همراه با پدرش در خانهای ییلاقی سپری میکند، بر حسب اتفاق، کلیدی اسرارآمیز را درون یک جعبه پیدا میکند. دیری نمیگذرد که چهار زندانی فراری بسیار خطرناک، وارد اقامتگاه آنها میشوند و...
یان ولیز برای زندگی به شهر لندن مهاجرت میکنند و گارفیلد نیز به همراه آنها عازم این شهر میشود. در این میان یک پیرزن ثروتمند تمام دارایی خود را به گربهاش «پرنس 12» میبخشد. این امر حسادت تنها وارث او «لرد دارگیس» را بر میانگیزد. به همین دلیل «لرد دارگیس» درصدد قتل «پرنس 12» برمیآید و او را در درون رودخانه میاندازد. در همین حال گارفیلد و ادی به گشت و گذار در خیابانهای لندن مشغولند. درنهایت، طی حادثهای گارفیلد و پرنس جا به جا میشوند و گارفیلد به سمت قلعه و در واقع به سوی خطر روان میشود…