در فیلم پاراسایت کی وو مرد جوانی است که آینده ای برای خود متصور نیست. او در خانه ای بسیار معمولی به همراه خانواده اش زندگی می کند. شغل آنها درست کردن جعبه ی پیتزا برای یک رستوران است ، خانه ی آنها بسیار وضع بدی دارد و از اینترنت بی سیم همسایه استفاده می کنند. اما کی وو برای آینده اش برنامه هایی دارد و به پیشنهاد دوستش می خواهد معلم خصوصی شود و…
یک معلم موسیقی مسن، مرغی را خریداری می کند تا برایش تخم بگذارد اما این مرغ توانایی این کار را ندارد ولی در عوض میتواند صحبت کند و این باعث میشود که...
دو خواهر و برادر پس از یافتن جعبهای مرموز از اسباببازیها شروع به رشد استعدادهای ویژهای میکنند و به زودی والدین و حتی معلمشان وارد دنیای عجیب و غریب جدیدی میشوند – و کاری را در پیشروی خود پیدا میکنند که بسیار مهمتر از آن چیزی است که هر یک از آنها تصور میکنند.
یک معلم کودکستان، 16 دانش آموز کوچک را گروگان می گیرد و خواسته هایی برای آزادی آنان مطرح می کند. خواسته هایی که نه تنها برای پلیس ، بلکه برای کل کشور و سیاستمدارها شوکه کننده است
این فیلم بر اساس زندگی ویجی بارس، یک معلم ورزش بازنشسته است که یک باشگاه غیردولتی به نام فوتبال زاغه را تاسیس کرد. او توانست بچه های خیابانی را با دور نگه داشتن آنها از مواد مخدر و جرم و جنایت و با تبدیل آنها به فوتبالیست و ساختن یک تیم کامل، احیا کند...
داستان واقعی زندگی بوکسوری که به کشیش تبدیل شده است. هنگامی که یک مصدومیت به حرفه بوکس آماتور او پایان می دهد، استوارت لانگ به لس آنجلس نقل مکان می کند تا پول و شهرت پیدا کند. در حالی که به عنوان یک کارمند سوپرمارکت در حال تراشیدن است، با کارمن، معلم مدرسه یکشنبه که به نظر می رسد از جذابیت پسر بد خود مصون است، ملاقات می کند. مصمم به جذب او، آگنوستیک قدیمی شروع به رفتن به کلیسا می کند تا او را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، تصادف با موتور سیکلت او را به این فکر میاندازد که آیا میتواند از شانس دوم خود برای کمک به دیگران استفاده کند، و به این درک شگفتآور منجر میشود که او قرار است یک کشیش کاتولیک باشد.
گوییدوی یهودی (بنینی) شیفته یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...
پسری 8 ساله که همواره به عنوان شاگردی تنبل شناخته شده، توسط معلم هنرش درهای جدیدی به رویش باز می شود…