
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، هولی مارتین برای دیدن دوستش هری به وین سفر می کند ولی متوجه می شود که هری همان روز در یک تصادف رانندگی کشته شده است. در مراسم خاکسپاری هولی به دو افسر مشکوک می شود.
فیلم زندگی مردی را نمایش میدهد که زندگیاش، بدون اطلاع وی، به صورت 24 ساعته از شبکهٔ تلویزیونی برای میلیونها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن، به واقعیت زندگی خویش شک میکند و جهت رسیدن به حقیقت زندگیاش شروع به کاوش میکند.
بنجامین اِسپوسیتو، مأمورِ سابقِ دادگاه فدرال، در حال نوشتن رمانی برمبنای پرونده ی تجاوز و قتلی ست که سال ها پیش، مأمورِ به سرانجام رساندن آن بود. او هنگام نوشتن رمان، به جزئیاتِ پرونده فکر می کند در عین حالی که عشق قدیمی اش، ایرنه هم کم کم وارد ماجرا می شود و در این میان، حسرت های گذشته برای او تکرار می گردد.
این فیلم بر اساس زندگی ویجی بارس، یک معلم ورزش بازنشسته است که یک باشگاه غیردولتی به نام فوتبال زاغه را تاسیس کرد. او توانست بچه های خیابانی را با دور نگه داشتن آنها از مواد مخدر و جرم و جنایت و با تبدیل آنها به فوتبالیست و ساختن یک تیم کامل، احیا کند...
عثمان دیاکیته و فرانسوا مونگ دو پلیس با سبک، پیشینه و حرفه بسیار متفاوت هستند. این جفت یک بار دیگر برای یک تحقیق جدید که آنها را در سراسر فرانسه می برد، گرد هم می آیند. چیزی که به نظر می رسید یک معامله مواد مخدر ساده است، یک پرونده جنایی بسیار بزرگتر است
در انیمیشن سه کله پوک گریز ، پاندا و یخی پس از آنکه نماینده وزارت کنترل حیات وحش ملی تلاش می کنه اونها رو از زندگی ساقط کنه مجبور می شن خونه زندگیشون رو ول کنن و برای زندگی به کانادا برن.
پس از جنگ داخلی آمریکا، یکی از سربازان که تصور می شد جان خودش را از دست داده باز می گردد و متوجه می شود فرزندانش به اشتباه، با قطار یتیمان به جای دیگری انتقال یافته اند. این فیلم، قصه مردمی است که برای مصلحت عموم با هم متحد می شوند، و قصه کودکانی که چاره ای ندارند جز اینکه خیلی سریع بزرگ شوند.
مردی به نام ری گریسون که به نوعی یک سرباز کشته شده محسوب میشود، طی برنامهای دوباره وارد دنیای ابرقدرتها میشود و به جنگیدن ادامه میدهد.
یک مرد پس از یک عمر مشکل، این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش اوضاع را تغییر دهد، می بیند که به مکان تاریکی که بر آن غلبه کرده است باز می گردد. پس از یک عمر دردسر و بدبختی، یک مرد این شانس را دارد که با عشق و حمایت خانواده اش همه چیز را تغییر دهد.اما او هر چه سعی میکند از مشکلات دور شود،میبیند که به آنها نزدیک تر میشود.
شین و اولیور در بحبوحه آماده شدن برای مراسم ازدواجشان، به پسربچه ای مبتلا به سرطان خون کمک می کنند تا به دوست قدیمی اش برسد. در آن سوی قصه، ریتا و نورمن با چالش های بچه دار شدن درگیر هستند.