مردی حافظه خود را از دست میدهد و هر 12 ساعت یکبار با بدن جدیدی از خواب بیدار می شود و هر بار مجبور است بفهمد که در بدن چه کسی است. این وضعیت وقتی شروع میشود که او در یک تصادف رانندگی، در بدن شخصی که او را نمی شناسد، بیدار می شود.
مستند دیوید بکام: بدنام سعی دارد تا زندگی حرفهای دیوید بکهام را بهتصویر بکشد؛ چه در داخل زمین فوتبال و چه خارج از آن. مستند با تصویری از تنها قهرمانی کشور انگلستان در جام جهانی 1966 آغاز میشود و میگوید که از آن تاریخ تابهامروز این کشور همیشه بهدنبال تکرار آن موفقیت بوده ولی هنوز دست نیافته است.
کارآگاه مخفی، در خانه اسرار، یک ملک مخفی که هیچ کس نمی تواند از آن فرار کند، به دام افتاده است.
یک شکارچی بنام «لولین ماس»، روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد و...
در سال 1898 دَنیل پلِین ویو از حفاران با تجربه نفت، اطلاع پیدا می کند که در دشتی در غرب آمریکا چاهی از نفت در حال بیرون آمدن از زمین است، بنابراین دست پسرخوانده اش را می گیرد و به آنجا می رود .دنیل از کودکی تجربه های بدی با زندگی و انسان ها داشته است و رفته رفته از مردم متنفر است و می خواهد با کسب ثروتی کلان زندگی ای ترتیب دهد تا به دیگران نیازی نداشته باشد. با وجود این طرز فکر، او به پسرخوانده ای که دارد دل می بندد. اما پسرخوانده نیز آدم درستی نیست و دنیل با شخصی روبرو می شود که خود را به دروغ، برادر گمشده ای از او معرفی می کند.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، هولی مارتین برای دیدن دوستش هری به وین سفر می کند ولی متوجه می شود که هری همان روز در یک تصادف رانندگی کشته شده است. در مراسم خاکسپاری هولی به دو افسر مشکوک می شود.
فیلم زندگی مردی را نمایش میدهد که زندگیاش، بدون اطلاع وی، به صورت 24 ساعته از شبکهٔ تلویزیونی برای میلیونها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن، به واقعیت زندگی خویش شک میکند و جهت رسیدن به حقیقت زندگیاش شروع به کاوش میکند.
زوج جوانی که در حال رانندگی هستند با یک تصادف روبرو می شوند. آنها در یک مثلث بین پلیسی که حادثه را بررسی میکند و شخصیت سیاسی فاسدی که در تعقیب آنهاست، قرار میدهد
داستان از آنجایی شروع می شود که مادر بزرگ زنی به اسم جوزفین مالون فوت می کند و وصیت می کند که برای به دست آوردن ارثیه خانوادگی باید همراه با مردی به اسم جیمز مارکو که یک بوکسر است در خانه مادر بزرگش زندگی کند.
بنجامین اِسپوسیتو، مأمورِ سابقِ دادگاه فدرال، در حال نوشتن رمانی برمبنای پرونده ی تجاوز و قتلی ست که سال ها پیش، مأمورِ به سرانجام رساندن آن بود. او هنگام نوشتن رمان، به جزئیاتِ پرونده فکر می کند در عین حالی که عشق قدیمی اش، ایرنه هم کم کم وارد ماجرا می شود و در این میان، حسرت های گذشته برای او تکرار می گردد.