در مجموع 64 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 64 فیلم و سریال یافت شد.
يك خبرنگار جنگي در هنگام عمليات از بقيه جدا افتاده، راه را گم مي كند. عدم شناخت او از منطقه و وضعيت بد جوي وي را با مشكلات و شرايط خاصي رو به رو مي كند. كه اين خود آغاز ماجراست.
يك فرمانده ي عالي رتبه ي نظامي در تدارك جنگي بزرگ است كه منجر به نابودي هزاران نفر خواهد شد
تک تیرانداز ایرانی کابوسی مرگبار برای افسران و فرماندهان ارتش بعث شده است. صدام شخصا برای سر او جایزه تعیین می کند. مزدروان و زبده ترین نیروهای ارتش بعث عازم ماموریت می شوند تا دستور رسمی صدام عملی شود…
این فیلم درباره بخشهایی از زندگی تیمسار منصور ستاری، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و ساخت اولین جنگنده ایرانی است.
گروهی رزمنده که برای یافتن «جعبه سیاه» مأموریت دارند درمحاصرة دشمن قرار میگیرند و شکست میخورند. گروهی دیگر به محل اعزام میشوند که رهبری آن به عهدهٔ برادر فرماندهٔ گروه قبلی است. موقع عبور از پرتگاهی که میان دو صخره قرار گرفتهاست و با سقوط یکی از افراد گروه به قعر دره، به ناچار گروه به دو دسته منشعب میشود..
در سرزمینی به نام سومارای (خارج از سیاره زمین) فرمانروا با اهریمن پیمان می بندد تا در برابر کمک به فرزنددار شدن او، شوهر اولین دخترش را اهریمن انتخاب کند. اهریمن در سودای تصاحب فرمانروایی، مردی ترسو به نام عودکا را برای همسری دختر فرمانروا برمی گزیند، عودکا به سیاره زمین فرار می کند و سال ها بعد فرستاده ای برای بازگرداندن او، راهی می شود…
داستان فردی را روایت میکند که به اشتباه با یک فرمانده جنگ جابجا گرفته میشود و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی اش میشود..
روایتی از سرگذشت زندگی یک فرمانده جنگ ایران و عراق دارد که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شده و در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد. این اتفاقات در قالب طنز موقعیت رخ میدهند.
“اختاپوس” از درون یک غار، امورات قلعه را فرمانروایی میکند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آنها “بل بله” را به خدمت گرفته اما آهوها با نقشهای “پیشونیسفید” از قلعه فرار میکنند. از سوی دیگر مادر “آهو پیشونیسفید” برگشته تا آهو را از “سالار” یعنی پدر خواندهاش پس بگیرد و “پیشونیسفید” به دلیل رنجش از سالار، میخواهد به پیش مادرش بازگردد اما..
یک سرگرد ارتش به همراه افرادش که پسرش نیز در میان آنهاست، به مأموریت انفجار پل الخلیل در خاک عراق میروند. اما حین عملیات، پسر سرگرد به شهادت میرسد و او به همراه افرادش به اسارت نیروهای عراقی درمی آیند. در بازداشتگاه، سرگرد تظاهر به همکاری با عراقیها میکند و از این طریق موفق میشود به همراه سه تن دیگر از اسیران، نظر فرمانده بازداشتگاه را نسبت به ضبط یک مصاحبه تلویزیونی جلب کند..