در دهه 1950 میلادی، راننده کامیونی به نام فرانک شیرن (رابرت دنیرو) که حالا در یک خانهٔ سالمندان زندگی میکند، به همراه راسل بوفالینو (جو پشی)، از روسای مافیا ارتباط میگیرد. شیران همزمان با بالا رفتن رتبه خود و تبدیل شدن به یک قاتل قراردادی برتر، شروع به کار برای جیمی هوفا (آل پاچینو) میکند.
تینکلز، توله سگ دوست داشتنی و غول پیکر دراک است که بیش از هر زمان دیگری انرژی دارد و فقط می خواهد توپ بازی کند. اما متاسفانه دراک خیلی مشغله دارد و همزمان چندین کار در هتل انجام می دهد…
ویل اسپن مردی است که همسر سابقش در یک پمپ بنزین ناپدید میشود. ویل در حالی که به دل گروه جنایتکاران شهر می رود تا او را نجات دهد، همزمان از دست پلیس و مقامات افبیآی نیز متواری شده است...
راوی، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
زمانیکه اختراع مرموز ون هلسینگ از کنترل خارج می شود، درک و رفقای هیولایش همگی به انسان و جانی نیز به هیولا تبدیل می شوند. هم اکنون که درک در بدنی اشتباهی قرار گرفته و قدرت هایش را از دست داده، به همراه جانی که عاشق زندگی جدیدش به عنوان یک هیولاست، باید با همکاری یکدیگر بشتابند تا درمانی برای خود پیدا کنند.
زمان جنگهای ویتنام است. به کاپیتان «ویلارد» دستور داده می شود که به جنگلی در کامبودیا رفته و سرهنگ کورتز خائن را که درون جنگل برای خودش ارتشی تشکیل داده را پیدا کرده و بکشد. زمانیکه او در جنگل فرود می آید کم کم توسط نیروهای مرموزی در جنگل گرفتار شده تا حدی که دچار جنون می شود. همراهان وی هم یکی یکی به قتل می رسند. همینطور که ویلارد به مسیرش ادامه می دهد بیشتر و بیشتر شبیه کسی می شود که برای کشتنش فرستاده شده است...
سال 2085، مرد جوانی، یکی از معدود بازماندگان جامعه، سفری طولانی را برای یافتن دیگران آغاز می کند.
وقتی یک نوجوان خود ویرانگر از مدرسه تعلیق میشود و به عنوان تنبیه از مادربزرگ الکلی بداخلاقش میخواهند مراقبت کند، زمان دیوانهواری که با هم میگذرانند زندگی او را تغییر میدهد.
مرد آشغال جمع کنی که از یک زندگی گذشته عذاب میکشد، تلاش میکند تا زندگی آرامی در رستگاری داشته باشد. اما زمانی که نیت خوب او او را هدف یک رئیس جنایتکار محلی قرار می دهد، کلین مجبور می شود با خشونت گذشته اش آشتی کند.
یک خانواده فقیر، یک فرد مضطرب و یک صاحبخانه ناامید در دورههای مختلف زمانی، همگی یه یک خانه مرموز و عجیب گره خوردهاند و…