دوبله فارسی منتشر شد.
داستان چا وو سول یک قربانی خشونت های مدرسه ای است که به دلیل یک حادثه غیر منتظره در زندان پسران زندانی می شود. در آنجا او با جونگ دو هیون قهرمان رشته هنرهای رزمی آشنا می شود و تلاش می کند تا که نحوه جنگیدن را از او بیاموزد و ….
لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شدهاست؛ اما اشیا و مجسمههای موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار میشوند و تمام مجسمههای مومی به جنبوجوش میافتند.
بازرس «کانرز» (جیسون استاتهام) به همراه یک پلیس تازه کار بنام «دکر» (رایان فیلیپ) فرماندهی عملیاتی بر علیه گروهی از سارقان بانک را بر عهده دارند. سارقان که سردسته شان فردی به نام «لورنز» (وسلی اسنایپس) است بدون دزدیدن حتی یک پنی از بانک، آنجا را ترک می کنند. اما طولی نمی کشد که مشخص می شود آنها ویروسی را در سیستم بانک وارد کرده اند، و از این طریق یک میلیارد دلار را از حساب های مختلف ربوده اند…
براساس داستان واقعی عملیات نجات در غار تام لوآنگ در سال 2018 که یک تیم فوتبال نوجوانان و مربی آنها را به مدت 18 روز در یک غار گرفتار شدند.
دکتر نیت ساموئلز که اخیرا همسرش را از دست داده است، با دو دختر نوجوانش به یک منطقه حفاظت شده در آفریقای جنوبی که توسط مارتین بتلز، دوست قدیمی و زیستشناس حیاتوحش اداره میشود، سفر میکنند. با این حال، چیزی که به عنوان یک سفر برای رسیدن به آرامش آغاز میشود، به زودی و زمانی که یک شیر تشنه به خون، شروع به تعقیب آنها میکند، به یک مبارزه وحشتناک برای بقا تبدیل شده و…
سعید مرد چهل و چهار ساله ای که همسرش را سال ها پیش در یک سانحه از دست داده با دختر دوازده ساله اش نبات زندگی آرام و شیرینی را در تهران سپری می کند. با ورود ناگهانی زنی به زندگی نبات، سرنوشت همه آنها دستخوش تغییراتی میشود...
ایستاده (با بازی جواد عزتی) به کمک احد فاتحهای (با بازی امیر جعفری) میآید، تا با گرفتن مراسمی او را برای رفتن به سفر مکه همراهی کند، اما در واقع میخواهند به بهانه سفر زیارتی به تایلند بروند تا مشکل احد را حل کند و در آنجا مشکلاتی برایشان به وجود میآید…
قسمت شانزدهم با زیرنویس فارسی منتشر شد.
برادران دوقلویی به نامهای ها وو شین و سانگ سو هیون با شیطان میجنگند تا حقیقت قتلی را که 22 سال پیش رخ داده است، آشکار کنند. آنها تلاش میکنند تا اتهامات پدر واقعی خود را که متهم به قتل ناپدریشان شده پاک کرده تا از اعدام او جلوگیری کنند.
فیلمی است دربارهٔ عشق، جادو و خرافه پرستی و روایتگر داستان مردی به نام آراز است که در جوانی عاشق دختری مسیحی به نام مارال بوده، ولی مارال با مرد دیگری ازدواج میکند. در روستای آنها خرافات زیادی پیرامون جادو و جمبل و نفرین… وجود دارد و مادر آراز نیز در این زمینهها مهارت دارد. او کمکم متوجه میشود که نرسیدنش به مارال به واسطه دعایی بوده که مادرش در یک پوست نوشته و تصمیم میگیرد این دعا و دیگر طلسمهای وارد شده به زندگی اش را نابود کند. در این راه هر چه بیشتر به مارال نزدیک میشود، حال مادرش بدتر میشود و یک دو راهی سخت برای او به وجود میآید.
دو دزد پیر کهنه کار، پس از سالها از زندان آزاد میشوند. به امید دریافت سهمشان از آخرین دزدی به سراغ زنی که همدستشان بوده میروند، اما زن پولها را برای بازی در یک فیلم هزینه کرده و پیرمردها علیرغم میلشان دوباره مجبور به دزدی میشوند، در حالی که شرایط در سالهایی که آنها در زندان بودهاند، تغییر کرده و ابزارهای الکترونیک مانع موفقیت شان میشود.