
داستان زندگی سرگرد ساندیپ آنیکریشنان که سال 2008 در جریان مبارزه با حملات تروریستی در بمبئی در تاج پالاس جان خود را از دست داد. پس از آن در سال 2009، نشان آشوکا چاکرا که باارزش ترین نشان شجاعت زمان صلح هندوستان است به او داده شد.
Mr. Molly Mahoney مدیر بی دست و پا و ناامن پس از اینکه آقای ماگوریوم فروشگاه را به او وصیت می کند، یک تغییر تاریک و شوم شروع به تسخیر Emporium می کند که زمانی قابل توجه بود.
داستان در 300 سال بعد اتفاق می افتد. جایی که زمین و طبیعت آن توسط برنامه های نادرست نوع بشر ویران شده و نسل بشر را جنگل های دارای هوش و احساس، احاطه کرده است. در این میان، پسر جوانی به نام آگیتو دستگاهی را پیدا می کند که در آن ، دختر جوانی به نام تولا وجود دارد که برای انجام یک مأموریت ، از گذشته به این زمان فرستاده شده است ...
در سرزمین اکوستریا اسب شاخ داری زندگی می کند. این اسب دوست داشتنی توسط شاهزاده خانم میلیسیا آموزش دیده است . او درصدد است تا مسوول برگزاری جشن خانواده سلطنتی باشد و در این مسیر باید با خطرات مختلف دست و پنجه نرم کند و بتواند این جشن را به بهترین نحو ممکن به پایان برساند. اسب دوست داشتنی قصه ما متوجه می شود که وجود سحر و جادویی عجیب ممکن است به مردم خاصی در شهر آسیب برساند و باعث کشته شدن مردم شود.
دانشمندان به طور ژنتیکی پوکمون جدیدی را ایجاد می کنند اما نتیجه وحشتناک و فاجعه بار است.
یک روز که تایگر از یافتن همبازی نا امید شده، به این فکر می افتد که همنوعان و اعضای خانواده خود را پیدا کند...
آرن که پس از کشتن پدر خود و دزدیدن شمشیر او، آواره بیابانها شده، مورد حمله گرگها قرار میگیرد، کیمیاگری به نام شاهین او را نجات میدهد و همراه خود به سفر میبرد. آنها پس از مشاهده شهر هرت که در آن بردهفروشی مرسوم است در منزل زنی پناه میگیرند.
در فیلم محبت ،سوراج سینگ ، عاشق دختری زیبا و ثروتمند است.آنها رویای داشتن یک خانواده کامل را دارند اما پدر متکبر او از سوراج متنفر است. چون او از یک خانواده متوسط بوده و هیچ ثروتی ندارد اما...
در فیلم فرار از تله داستان از این قرار است که وقتی که برای جلوگیری از تروریست ها یک فرزند خوانده به پا می خیزد. در ماجرایی از احساسات عمیقش مجبور می شود...
در فیلم عشق ، هربنس رای و رانجیت رای دو تاجر ثروتمند هستند و از فقر و مردم فقیر بیزار هستند.بر حسب اتفاق پسر و دختر آن دو عاشق یک پسر مکانیک و دختری فقیر می شوند...