یک معمار به بیماری جشمی نادری مبتلا می شود و این بیماری او را وارد یک دنیای فراواقعی می کند که در آن انگیزه های حقیقی مردم را می بیند.
آخر هفته آرام یک زوج متعهد زمانی که یک فرقه هولناک و رهبر دیوانهشان برای تحقق یک پیشگویی آخرالزمانی میآیند، روندی عجیب به خود میگیرد.
جیک و پدرش در جنگلی تنها زندگی می کنند. پدر جکی به اوج گفته است که تنها بازماندگان جنگ جهانی سوم هستند. اما وقتی تعدادی شکارچی به کلبه آنها حمله می کنند جکی متوجه می شود که حقیقت بسیار تلختر از آن چیزی است که پدرش به او گفته است و …
شان پیتن؛ سرمربی تیم فوتبال نیو اورلینز سینتز است. بعد از قهرمانی در مسابقات سوپر بول سال 2010؛ به مدت یکسال از حضور در لیگ ملی فوتبال یا انافال محروم میشود. به همین دلیل به شهر زادگاهش باز میگردد تا سرمربیگری یک تیم محلی را بر عهده بگیرد…
ایمی به همراه پسر نوجوانش در شهری کوچک زندگی می کند و سوگوار مرگ همسرش است. پس از وقوع یک تیراندازی در مدرسه محل تحصیل پسرش، او تلاش می کند با وجود محدودیت های رفت و آمدی که در شهر مقرر شده، در مدت زمان محدودی که دارد پسرش را نجات دهد.
مردی که در قتل سه گانه سه ستاره هالیوود دست دارد تحقیقات خود را آغاز می کند. او که به کمک نیاز دارد، دو کارآگاه را در خدمت می گیرد تا توطئه ای انفجاری تر از تصور هر یک از آنها را افشا کند.
هاستل عشق که در پسزمینهی تپندهی روستایی شمال هند قرار دارد، سفر ناپایدار یک زوج جوان با روحیه را دنبال میکند که توسط یک مزدور بیرحم شکار میشوند.
وقتی دو مرد بزرگترین قطعه طلای کشف شده را پیدا میکنند، باید راهی برای حفاری آن بیابند.
دختری به نام آنجل در کودکی و در دهه 1850 توسط والدینش فروخته می شود. حالا او بزرگ شده توانسته با نفرتی که از خود و همه اطرافیانش در دل دارد، در کالیفرنیای دهه 1850 جان سالم به در ببرد. تا اینکه با جوانی به نام مایکل هوزیا ملاقات می کند و متوجه می شود که هیچ دردی وجود ندارد که عشق نتواند آن را التیام بخشد...
زمانیکه گروهی از اینفلوئنسرها تصمیم می گیرند زندگی ای جدید را در شهری خالی از سکنه در تگزاس تجربه کنند، با «لدرفیس»، قاتلی مشهور که ماسکی از پوست انسان بر صورت دارد، مواجه می شوند.