در پی یک فروپاشی محیطی که بشریت را مجبور کرده است 20 درصد از جمعیت خود را از دست بدهد، زمانی که برنامه پدری برای ثبت نام در برنامه جدید اتانازی دولت به طرز وحشتناکی به هم می خورد، یک شام خانوادگی به هرج و مرج تبدیل می شود.
در آینده ای نزدیک، زندگی عادی روی زمین از بین رفته است. پل و دو پسرش، توماس و جوزف، نیمه عمری را به سر میبرند - آرامش در روز و عذاب در شب. هر شب، پس از غروب خورشید، آنها با حملات بی امان یک شیطان مرموز و خشن روبرو می شوند. یک روز، زمانی که توماس قبل از غروب آفتاب به خانه باز نمیگردد، پل باید امن مزرعه مستحکم آنها را ترک کند تا او را پیدا کند. نبردی کابوسآمیز رخ میدهد که خانواده را مجبور میکند تا یک نقشه ناامیدکننده برای زنده ماندن اجرا کنند.
در زمان جمهوری چین، پسری جوان که در حال تحقیق درباره ناپدید شدن عجیب پدرش است، به اسراری پی می برد که گمان می کرده فقط یک افسانه است، اما...
چا جین وو از زمانی که شنوایی خود را از دست داده به زندگی انفرادی خود عادت کرده است. یک روز، یک هنرپیشه مشتاق، جونگ مو یون، وارد روال روزمره آرام خود می شود.
سریال در چشم باد زندگی خانواده ای از لحظه های تلخ و شیرین در سه دوره از وقایع سیاسی اجتماعی مهم تاریخ ایران دوره اول، دوره قاجار و پهلوی دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم پیروزی انقلاب اسلامی و فتح خرمشهر است
پس از غواصی در سوراخ خرگوش از سرنخ های درهم، یک محافظ سابق خود را برای محافظت از مدیر عامل یک شرکت جنجالی گوشت تولید شده در آزمایشگاه که همچنین بازمانده حمله سرنوشت سازی است که زندگی او را تغییر داد، استخدام می کند.
خواکین مانچادو امپراتوری مواد مخدر خود را از بندر دریایی بارسلون با مشت آهنین اداره می کند - تا زمانی که یک محموله جدید تجارت و خانواده را به شکل مارپیچی درآورد.
ازدواج یک زن جوان با یک شاهزاده جذاب، زمانی که او به عنوان قربانی به اژدهایی که در آتش نفس می کشد، به یک مبارزه شدید برای بقا تبدیل می شود.
پس از از دست دادن فروشگاه لباسشویی خود در یک حادثه آتش سوزی، یک مادر مجرد Duk-hee از یک بانک تماسی دریافت می کند که یک وام سخاوتمندانه اولیه را ارائه می دهد بنابراین او بلافاصله آن را می گیرد. اما بلافاصله پس از آن، او متوجه می شود که قربانی یک طرح فیشینگ صوتی شده است. دوک هی که ویران شده برای کمک به پلیس مراجعه می کند، اما از اینکه امیدی به پس گرفتن پولش وجود ندارد، ناامیدتر می شود. در لحظه ناامیدی، جائه مین، فیشری که او را فریب داده بود، یک بار دیگر تلفن خود را زنگ میزند تا به دوک هی در مورد سازمان جنایتکاری که او را قفل کرده و او را مجبور به برقراری تماسهای فیشینگ صوتی از چین کرده است اطلاع دهد. با آن تماس، دوک هی تصمیم می گیرد خودش این پرونده را بررسی کند و با دوستانش با هواپیما به چین برود.
یاسی دختر جوانی که در یک کارگاه خیاطی کار میکند، با زال جوانی آشنا میشود. او پیجی در اینستاگرام برای زال راهاندازی میکند و در کوتاه زمانی، مخاطبین بسیاری پیج را فالو میکنند. یاسی که به درآمد زایی از پیج فکر میکند، پست و استوریهایی با موضوع کاندیداتوری زال در انتخابات ریاست جمهوری بارگذاری میکند. این در حالیست که زال جوان علیرغم مخالفت با یاسی، عاشق او شده است.