میسون، مغز متفکر جنایتکار، در شرف اجرای یک عمر است که معشوق و عضو اصلی خدمه او، دکر، تیم را به زیر می کشد و فاش می کند که او یک مامور مخفی اینترپل است. میسون که دلشکسته است فرار می کند و از زندگی جنایی بازنشسته می شود تا اینکه برادر کوچکترش شاون از لیگ خود خارج می شود و به تنهایی یک سرقت بزرگ از بانک را انجام می دهد. میسون چاره ای ندارد جز اینکه به کمک بیاید، در حالی که اینترپل دکر را به این امید می آورد که او را عصبی کند. قبل از اینکه تیم های SWAT به بانک هجوم ببرند، میسون باید از تمام ابزار موجود در زرادخانه خود استفاده کند تا نه تنها با جایزه، بلکه از عشق زندگی خود نیز فرار کند.
امدادگر کاساندرا وب که مجبور به مقابله با افشاگریهای گذشتهاش میشود، با سه زن جوان که مقصدشان آیندهای قدرتمند است، رابطه برقرار میکند... اگر همگی بتوانند از یک حال مرگبار جان سالم به در ببرند.
دوست داشتنی، وفادار و نترس، دختر یک رئیس دزد تحت تعقیب، در جنگل جادویی و خیانتکار پدرش، دوستی مخفی پیدا می کند.
برای شکستن کد تحقیق در مورد یک سرقت بزرگتر از عمر، ماموران فدرال باید خلاق باشند.
شهر مانستروپولیس، وارد دورانی می شود که به تدریج، انرژی مورد نیاز خود را از خنده کودکان تامین کند. در این میان، یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه هیولاها به نام تایلر تاسکمون، رویای همکاری با مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان را در سر می پروراند و...
ریکی بی پروا با خرید و فروش سلاح های غیرقانونی در سرتاسر منطقه سه ایالتی پول زیادی به دست می آورد و دوست دارد آن را به رخ بکشد. کلیف، فروشنده دوره گرد، همان منطقه ای را پوشش می دهد که ریکی با اسلحه از آن عبور می کند. کلیف که ناامید از یافتن تسکین مالی برای خانوادهاش است، موافقت میکند تا با ریکی شریک شود تا برای یک رئیس کارتل آمریکایی جان، مواد مخدر و اسلحه بین ایالتی تحویل دهد. وقتی یک تبادل ساده پس از اینکه ریکی همه را در یک قلمرو می کشد، تبدیل به یک حمام خون می شود، این زوج در یک موقعیت زودپز قرار می گیرند که در آن فروشنده مواد مخدر بعید، کلیف باید تا آنجا که می تواند برای زنده ماندن مبارزه کند.
درام درمورد دیدار مجدد مدرسه در سنین بالا که در آن دانشآموزان دستهای از یک مدرسه صومعه در سال 2008 مجبور میشوند در سال 2018 به مدرسه خود بازگردند و 3 ماه را برای شرکت در امتحانات هیئت مدیره و پس از آن با حکم دادگاه سپری کنند.
استل که یک خلبان باتجربه خطوط هوایی است، در بین پروازهای طولانی مدت با همسر مهربان و محافظش گیوم زندگی کاملی دارد. یک روز، به طور تصادفی، در راهروی فرودگاه، با آنا، عکاسی که بیست سال قبل با او رابطه پرشور داشت، به هم میرسند. استل نمی داند که این اتحاد دوباره او را به یک مارپیچ کابوس وار تبدیل می کند و زندگی او را وارونه و غیرمنطقی می کند.
پس از تسلط بر دنیای بوکس، آدونیس کرید هم در زندگی حرفه ای و هم در زندگی خانوادگی خود پیشرفت کرده است. هنگامی که یک دوست دوران کودکی و اعجوبه سابق بوکس، دیمین اندرسون، پس از گذراندن یک دوره محکومیت طولانی در زندان دوباره ظاهر می شود، او مشتاق است ثابت کند که سزاوار ضربه زدن به رینگ است. رویارویی بین دوستان سابق چیزی بیش از یک دعوا است. برای تسویه حساب، آدونیس باید آینده خود را در خط مقدم مبارزه با دیمین قرار دهد - مبارزی که چیزی برای از دست دادن ندارد.
پو در حال آماده شدن برای تبدیل شدن به رهبر معنوی دره صلح خود است، اما همچنین به کسی نیاز دارد که جای او را به عنوان جنگجوی اژدها بگیرد. به این ترتیب، او یک کونگ فو کار جدید را برای آن نقطه آموزش می دهد و با شروری به نام آفتاب پرست روبرو می شود که شرورانی از گذشته را تداعی می کند.