در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
در مجموع 1759 فیلم و سریال یافت شد.
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.
امی و مایک هنگام تماشای یک حلقه فیلم کمیاب، ناخواسته نفرینی صدها ساله را آزاد میکنند. حالا آنها باید یک فیلمساز بدنام را پیدا کرده و در شهری پر از زامبیهای گرسنه راه خود را باز کنند تا دنیا را نجات دهند.
آل پاچینو در داستان واقعیای بازی میکند که در آن دو کشیش—یکی دچار بحران ایمان و دیگری روبهرو با گذشتهای پرآشوب—باید بر اختلافهایشان غلبه کنند تا یک جنگیری پرخطر را انجام دهند.
کارل دنهام، فیلمساز ماجراجو، تصمیم میگیرد فیلمی بسازد که دنیا تا به حال ندیده است. او به همراه بازیگر نقش اول فیلم، آن دارو، و دوست صمیمیاش، جک دریسکول، به جزیرهای میرسند و موجودی افسانهای را کشف میکنند که گفته میشود نه حیوان است و نه انسان. دنهام این هیولا را به تصویر میکشد تا در برادوی به عنوان کینگ کونگ، هشتمین شگفتی جهان، به نمایش بگذارد.
در سال 2007، در بحبوحه خشکسالی و کمبود آب، دولت ایالت نیوساوت ولز از برنامههایی برای بهرهبرداری و بازیافت میلیونها لیتر آب محبوس شده در شبکهای از تونلهای متروکه قطار درست در زیر قلب سیدنی رونمایی کرد. با این حال، دولت ناگهان از اجرای این طرح منصرف شد و دلیل آن علنی نشد. صحبتهایی در مورد ناپدید شدن افراد بیخانمانی که از تونل به عنوان سرپناه استفاده میکردند، وجود دارد، در حالی که دولت اعلام کرده است که هیچ فرد بیخانمانی در آنجا وجود ندارد. این موضوع و سکوت مقامات و وزرا، باعث میشود روزنامهنگاری به نام ناتاشا تحقیقاتی را در مورد لاپوشانی دولت آغاز کند. او و تیمش پیت (تهیهکننده)، استیو (فیلمبردار) و تنگلز (تکنسین صدا) تصمیم میگیرند داستان را در تونل بررسی کنند.
یک طراح چهرهنگاری و یک پلیس با همکاری یکدیگر تلاش میکنند هویت یک قاتل مرموز را کشف کنند؛ آن هم با استفاده از توصیفهایی از چهرهاش که در ذهن تنها شاهد عینی این جنایت وحشیانه نقش بسته است.
داستان واقعی، باورنکردنی و ناگفتهی گروهی از زندانیان که تلاش میکنند از نخستین اردوگاه مرگ نازیها فرار کنند؛ تلاشی که در نگاه اول غیرممکن به نظر میرسد، اما هدف آنها رساندن نخستین روایت شاهدان عینی از هولوکاست به جهان است.
تنشها میان خانوادههای رقیب تبهکار زمانی شعلهور میشود که ورود فرمانده جدید پلیس، آتشبس ناپایدار میان آنها را بر هم میزند.
در بورنئو، نزدیک جنگلهای گرمسیری، «کریا» یک بچه اورانگوتان را در مزرعهی نخل روغنی که پدرش در آن کار میکند، نجات میدهد. پسرخالهاش «سلای» که بهدلیل درگیری میان قبیلهی بومیاش و شرکتهای چوببری به دنبال پناهگاه است، به خانهی آنها میآید. حالا کریا، سلای و اورانگوتان کوچکی که «اوشی» نام گرفته، باید برای نجات جنگل در برابر نابودی آن مبارزه کنند.
گروهی از یاغیان از مخفیگاه خود دفاع میکنند تا اینکه راز تکاندهندهای در مورد هویت و دشمنی خود کشف میکنند. اکنون آنها در رقابتی با زمان هستند و به دنبال راهی برای فرار از عذاب حتمی به دست پلیسهای کلون هستند.