داستان کمدی که در آن شخصیت های اصلی با مرگ روبرو می شوند. در حالی که هر شخصیت تلاش می کند تا با آنچه در زندگی مهم است ارتباط برقرار کند مثل...
هلبوی و یک مأمور تازهکار سازمان BPRD در مناطق روستایی آپالاشیا در دهه 1950 گیر میافتند. آنجا، آنها با یک جامعه کوچک روبهرو میشوند که توسط جادوگران تسخیر شده و رهبری آنها را شیطانی محلی به عهده دارد که ارتباط نگرانکنندهای با گذشته هلبوی دارد: «مرد کج».
پس از غرق شدن یک کشتی، ربات هوشمندی به نام رز در یک جزیره خالی از سکنه سرگردان میشود. حال او برای زنده ماندن در این محیط خشن، با حیوانات جزیره ارتباطی نزدیک برقرار کرده و از یک بچه غاز یتیم مراقبت میکند اما…
سازمان ‘Manager’ که قدرتهای تاریک غربی از آن حمایت میکنند، به تهدیدی جدی برای ترکیه تبدیل میشود و اقدام به عملیاتهای تروریستی زیادی برای ترساندن مردم و ایجاد هرج و مرج میکند. در حالیکه اقتصاد ترکیه دستخوش امتحانات زیادی است، از طرفی هم از طریق متاورس، دارک وب، رمزارز، سیستمهای ارتباطی و اینترنتی به حساسترین نقاط کشور حملات سایبری ترتیب میدهند. این دشمن پیچیده خیلی از گروههای داخل کشور را هم فعال کرده است. در این اثنا گروهی به نام سپاهی از سازمان اطلاعات ترکیه متوجه این خطر شده و به سرعت عکس العمل نشان میدهند…
مردی که زنش را از دست داده است پس از یک سال به شهر آستین باز می گردد. او قصد دارد که به زندگی اش سامان ببخشد و با بچه هایش ارتباط بهتری برقرار کند اما چیزی در مورد مرگ زنش او را آزار می دهد و...
در شهری که کنتا اوچیا زندگی میکند، قتلی رخ میدهد. بدن مثله شدهای در کنار رودخانه پیدا میشود و کنتا، پسری دبستانی، یک تمساح را در آب میبیند. با اینکه در کلاس به عنوان دروغگو شناخته شده است، تصمیم میگیرد با کمک دوستش آن موجود را بگیرد. آیا بدن توسط تمساح مثله شده یا توسط قاتل؟ تمامی ارتباطات به کنار رودخانه منتهی میشود و شامل معلمش، والدینش و دختری که در آن سوی رودخانه در حال تمرین ترومپت است، میشود.
قسمت چهاردهم منتشر شد.
یک کارآگاه نخبه گروه مواد مخدر که توسط فردی مرموز مجبور به مواد مخدر می شود، کل داستان 20 سال دوستی و ارتباط با مرگ یک دوست را فاش می کند.
یک استاد زبان زمینیها به مدت یک هفته از سیاره کاکادو به زمین تبعید میشود. کاکادو سیاره است که طرفداران محیط زیست در آن زندگی میکنند و کسانی را که سطح کره کاکادو را آلوده کنند برای تنبیه شدن به زمین میفرستند. فیلم به ارتباط این موجود فضایی با آدمها، بخصوص با گلنار دخترک 8 ساله یک خانواده تک فرزند میپردازد.
سیما معلمی تحصیلکرده است که با همسر خود احمد که مردی عیاش و خوشگذران است زندگی میکند. روزی احمد به سیما میگوید باید همسر دوست مرحومش (صبا) را به روستای پدریاش و نزد خانوادهاش ببرد. علیرغم اصرار سیما برای همراهی با او در این سفر احمد به تنهایی به سفر میرود. احمد و صبا در میانه راه توسط پلیس دستگیر میشوند و سیما مجبور میشود که ادعا کند که صبا خواهرزاده اوست و به این ترتیب با آنها همسفر میشود. سیما متوجه میشود که ارتباطی میان احمد و صبا (که زن جوان و زیبایی است) وجود دارد…
یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایانِ یک روزِ کاری به زن جوان بارداری کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقاتِ زیادی در انتظارِ اوست. پزشک و کارکنان بیمارستان پیشداوریهایی گوناگون دربارهٔ راننده و ارتباطش با زن دارند، اما در مقابل پرسشهای خود فقط با سکوت راننده روبرو میشوند.