انیمیشن راجع به کودکیست که بر خلاف تمسخر بسیاری از دوستانش شدیداً به بابانوئل و حضور وی در روزهای کریسمس معتقد است. در یک شب کریسمس، این پسربچه شکاک، سوار قطاری جادویی میشود که در راه قطب شمال و خانه ی بابا نوئل است….
جودی اَبوت دختر بچه یتیمی است که با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود که جودی او را با نام جان اسمیت میشناسد، میتواند به دبیرستان راه یابد. او فقط يک بار سایۀ او را دیده است و به خاطر سایه دراز پاهای او ، او را بابا لنگ دراز صدا میزند. در مقابل خوبیهای حامی اش تنها
قسمت ششم منتشر شد.
شهر هرت سریال کمدی ایام نوروز 1403 سریالی که شاید کیفیتش در حد و اندازههای هالیوود نباشد، اما قلبهایمان را با خاطرات و لحظات ناب، گرم میکند، تجربه کنید.
قسمت نوزدهم منتشر شد.
مافیا یک بازی شناخته شده نقش مخفیست که بر اساس استدلال و استنتاج پیش میرود. در پدرخوانده بازیگران و هنرمندان محبوب، مافیا را حرفهایتر و با کارتهای جذاب و متفاوتی بازی میکنند.
فصل تعطیلات فرا رسیده است و استیو اورکل درخشان اما حادثهخیز جشن محلی خود را با تحقیر عمومی یک مرکز خرید بابانوئل خراب کرده است. استیو در تلاش خود برای درست کردن اوضاع و کسب امتیازهای خوب با مرد بزرگ در قطب شمال، اختراعی را ایجاد می کند که فقط اوضاع را بدتر می کند. استیو با استفاده از مغز بزرگ و حتی قلب بزرگتر خود، باید بابانوئل واقعی را پیدا کند تا ببیند آیا با هم می توانند به شهر کمک کنند تا روح تعطیلات را دوباره کشف کند.
جک اسکلینگتون، پادشاه دوکدار شهر هالووین، خسته از ترساندن انسانها در 31 اکتبر با همان ترفندهای قدیمی، بابانوئل را میدزدد و قصد دارد در صبح کریسمس سرهای کوچک شده و سایر هدایای شیطانی را به کودکان تحویل دهد. اما با نزدیک شدن به کریسمس، دوست دختر عروسک پارچه ای جک، سالی، سعی می کند نقشه های اشتباه او را خنثی کند.
داستان خانواده ساروهانلی را روایت میکند که در یکی از شهرهای آناتولی زندگی میکنند. بزرگ این خاندان امین ساروهانلی مردی مستبد و پایبند به اصول خانواده است که رابطه عجیبی با برادر خود مهمت علی دارد و سالها با برادرش مهمت علی اختلاف داشت. با شنیدن خبر یک سانحه هوایی، زندگی این خانواده زیر و رو میشود.
میکی، مینی و دوستانشان تلاش میکنند تا یک کریسمس عالی را در کنار هم جشن بگیرند. با این حال، هنگامی که پلوتو باعث میشود تا بابانوئل تمام هدایای خود را از دست بدهد، میکی و دوستانش برای نجات کریسمس و یافتن معنای واقعی تعطیلات به قطب شمال سفر میکنند و…
بعد از سالها داود مجبور می شود تا به شمال و شهر پدری بازگردد. و این اتفاق که از نظر وی ناخوشایند می باشد باعث دیدار با خواهرش می شود. هر دو خواهر و برادر گریزان از این دیدارند. اتفاقی که از نظر آرام یعنی دختر داود عجیب است. رفته رفته رازهایی بر ملا می شود و اینکه داود سالهای دور در ناکامی وصال خواهرش دلارام، نقش داشته است. اما واقعیت چیز دیگری است. داود برای حفظ آبروی خواهر از عشق خود می گذرد و بچه ی او را برای زنده ماندن با خود می برد. اما حالا مادر و دختر روبروی هم قرار گرفته اند...
یک افسر پلیس به نام سومیر به کمک همکار خود مقداری کوکائین از یک فروشنده مواد مخدر سرقت میکند. اما زمانی که رئیس مافیای مواد مخدر در ازای پس گرفتن کوکائین، پسر سومیر را میدزد، او مجبور میشود برای نجات پسرش از چنگال مافیا، با آنها همکاری کرده و…