داستان انیمیشن در جزیره ای جریان دارد که مملو از پرندگان شاد و سرخوش می باشد که با آرامش در کنار یکدیگر زندگی می کنند. اما زمانی که خوک های سبز مرموز به جزیره می آیند، سه پرنده به نامهای: “قرمز”، “چاک” و “بمب” باید بفهمند خوک ها در آن جزیره به دنبال چه چیزی هستند…
ماشا دخترکی بازیگوش، شاد، مهربان و پُرانرژی است که با خوک، بز و سگش در جنگل زندگی میکند. تمام حیوانات جنگل از او گریزانند، چرا که ماشا وادارشان میکند تا با او بازی کنند. روزی ماشا، پروانهای میبیند و هنگامی که این پروانه را تعقیب میکند، به خانهٔ خرسی میرسد که برای ماهیگیری از منزل خارج شدهاست. ماشا در حین بازی در آنجا، حسابی کلبهٔ خرس و محوطهاش را بهم میریزد و هنگامی که خرس برمیگردد، با فاجعهای که ماشا ایجاد کرده مواجه میشود. خرس تلاش میکند از دست ماشا خلاص شود و او را از آنجا براند، اما موفق نمیشود و سرانجام ماشا و خرس با هم دوستانی صمیمی میشوند.
یک جوینده قارچ دنبلان که به تنهایی در طبیعت اورگان زندگی میکند، وادار میشود به زندگی سابق خود در پورتلند بازگشته و به دنبال خوک ربوده شده خود بگردد.
فیلمی انیمیشنی محصول سال 2007 به کارگردانی دیوید سیلورمن میباشد. این انیمیشن داستان خانوادهای از سیمپسونها را به تصویر میکشد که در کنار هم در شهری کوچک بهنام اسپرینگفیلد زندگی میکنند ، طولی نمیکشد که هومر یک خوک فراری کوچک را نجات میدهد ، اما این باعث به وجود آمدن دردسرهایی برای خانواده میشود که…
هر روز بین خوک ها و پرندگان جنگی برپا می شود ولی جزیره ی خطرناک جدیدی پیدا شده، «لئولارد» پادشاه خوک ها به پرندگان درخواست صلح می کند و ماجرای جزیره ی خطرناک جدید را به آنها می گوید و آنها قبول میکنند. سپس آنها تیم می شوند و...
دخترکی به نام “سائوریس” که آخرین بازمانده “سلکیها” (در افسانههای ایرلندی و اسکاتلندی به زنانی اطلاق میشود که از خوک دریایی به انسان تغییرشکل میدهند) است، از خانه مادر بزرگش فرار میکند تا به دریا سفر کند و پریانی را که در دام دنیای مدرن گرفتار شدهاند، رها سازد…
در طول جنگ جهانی اول، مارکو پاگوت بعد از مرگ تمام رفقایش در مبارزه، به طور رازآلودی از انسان به یک خوک تبدیل میشود و بعد از آن او را به نام "پورکو روسو" میشناسند، کسی که با دزدان هوایی/دریایی نبردهای خود را ادامه میدهد. او در حین تعمیر هواپیمای خود با دختری نوجوان و بسیار باهوش به نام فی آشنا میشود. طی حوادثی این تنها فی است که از وجود طلسم و شخصیت حقیقی مارکو آگاه میشود...