روی فریمن، کارآگاه سابق قتل با حافظه ای شکسته، مجبور می شود پرونده ای را که به یاد نمی آورد، دوباره بررسی کند. از آنجایی که زندگی یک مرد در انتظار اعدام است، فریمن باید شواهد وحشیانه یک دهه تحقیقات قتل را جمع آوری کند و شبکه ای شوم از اسرار مدفون و خیانت هایی را که به گذشته او مرتبط است، آشکار کند. تنها با غرایز برای اعتماد، او با یک حقیقت وحشتناک روبرو می شود - گاهی اوقات، بهتر است اجازه دهید سگ های خواب دروغ بگویند.
لورنو که یک قاتل است، آماده ترک حرفهاش است، به یک دوست قدیمی به نام سیتان کمک میکند و آخرین کار را در تایلند میگیرد و به دنبال یک پادشاه محلی میگردد. اشتباه در قضاوت به این معنی است که لورنو با همکار قدیمی پل، راه می افتد.
پدر و پسری برای یافتن سگ گمشده مورد علاقهشان به اجبار همراه با هم راهی سفری در مسیر آپالاچی میشوند. اما این سفر به زودی رابطه خراب میان این پدر و پسر را ترمیم کرده و…
وقتی رابرت سگ باهوش محله که همراه افراد خانواده اش به یک سفر تفریحی رفته است، همسایه او دو دزد را استخدام می کند تا جدیدترین اختراع رابرت را به سرقت ببرند اما سگ های محله از اختراعات رابرت استفاده می کنند تا خانه را برای دزدها تبدیل به جهنم کنند...
بلا متوجه می شود که کمک های مالی به مرکز نجات و نگهداری از سگ های او کم شده است. او از یک سرباز به نام جی آر درخواست کمک می کند تا بتواند برای پناهگاه خود پول جمع کند و...
سگ وحشی با نام ویجی وارما یک مأمور NIA است که برای رسیدگی به پرونده تروریسم از یک میز کار به میدان برگشته است. او علی رغم داشتن انگیزه شخصی آسمان و زمین را برای اطمینان از برقراری عدالت به خاطر کشور حرکت می دهد…
داستان باورنکردنی سگی به نام پالما الهام گرفته شده است که یک روز به صورت ناخواسته توسط صاحبش در فرودگاه رها میشود. در این میان پالما در فرودگاه پنهان شده و منتظر صاحبش میماند اما سرانجام توسط یک خلبان پیدا شده و با نیکلاس، پسر نه ساله او که مادرش را از دست داده است، دوست میشود. این فیلم ماجراهای شگفت انگیز، دوستی واقعی و همچنین عشق بی قید و شرط پالما و نیکلاس را به تصویر کشیده است و…
هیچ وقت گول اسم و ظاهر آدمها رو نخورید؛ لشکر هیتلر با اون عظمت، اسمش نازی بود...
سگی را دنبال می کند که یک هنرمند فراری است که باید با دوستان توله سگ خود متحد شود تا از دزدیده شدن بلوک آنها جلوگیری کند…
یک بانوی نویسنده ایرانی به نام گلرخ کمالی، که سال گذشته شوهرش، ناصر معاصر را به حال قهر و به گمان رابطه ای میان او و منشی شرکتش ترک کرده است، با پایان جنگ به تهران برمی گردد. شوهرش که ورشکست شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه می شود که ...