افسر پلیس درستکاری شروع به تحقیق درباره پرونده گم شدن یکی دیگر از افسران می کند؛ اما آمدن یک زوج مشکوک به ایستگاه پلیس باعث پیچیده تر شدن پرونده می شود.
ابرقهرمان پا به سن گذاشتهای که مدت ها است از این کار کنار کشیده و تصور میشود که بعد از نبرد حماسی 25 سال پیش خود مفقود شده باشد دوباره...
رابطه پويان و بهار بوى تكرار گرفته و انگار ديگر عشقى وجود ندارد. بهار كه روانشناس است سعى میکند مشكلات را حل كند اما پويان قصد دارد راه حل ديگرى براى رهايی از مشكل طلاق عاطفى اش با بهار را امتحان كند...
داستان ویلای من دربارهٔ پیرمردی 90 ساله و پولدار (آقای مشکات) است که قرار است بهزودی فوت کند. وی هرگز ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. او فقط چند برادر دارد که همهٔ آنها فوت کردهاند. وکیل درستکار وی (نگین معتضدی) به دنبال وراث واقعی او میباشد که بهطور اتفاقی ارسلان (مهران مدیری) و هدایت (سیامک انصاری) که در یک رستوران کار میکنند متوجه این ماجرامیشوند و تصمیم میگیرند که خود را به عنوان برادر زاده مشکات معرفی کنند. ارسلان فردی باهوش و خلاف کار با سابقه است و هدایت نیز سابقه زندان دارد و در جعل مدرک استاد است.
آرجون افسر پلیسی صادق و درستکار در برابر گروهی مافیایی ایستادگی می کند ولی به اتهام قتل دستگیر می شود و زندگی او در مسیر جدیدی قرار می گیرد.
آقای گرگ و دار و دسته اش خلافکاران سابقه داری هستند که بالاخره دستگیر می شوند. آنها اکنون باید به شهروندان درستکاری تبدیل شوند و این چالش سخت ترین چالش زندگی آنها خواهد بود.