دو فیکسر حرفهای به نامهای جک (با بازی جرج کلونی) و نیک (با بازی برد پیت) که پس از وقوع جرم، اقدام به پاککردن و از بین بردن سرنخها میکنند، برای سرپوش گذاشتن بر روی یک جنایت پیچیده و خطرناک استخدام میشوند. اما زمانی که وقوع حوادث غیرمنتظره همه چیز را از کنترل خارج میکند، این دو که خود را گرگهای تنها میدانند، مجبور به همکاری با یکدیگر میشوند و…
ریشههای دنیای محبوب تبدیلشوندگان را نشان میدهد و داستان دو ربات به نامهای آپتیموس پرایم و مگاترون را به تصویر کشیده است که به عنوان دشمنان قسمخورده هم شناخته میشوند، اما آنها زمانی بهترین دوستان یکدیگر بودند که سرنوشت سیاره سایبرترون را برای همیشه تغییر دادند و…
وقتی گروهی از دوستان در خانهای که با یک قتل عام وحشیانه مشخص شده بازی میکنند، روح شیطانی را آزاد میکنند و به شیوههای وحشتناکی شروع به مرگ میکنند. اکنون، بازماندگان باید کنار هم بچسبند تا اسرار تاریک خانه را کشف کنند و به خونریزی پایان دهند.
روت، روزنامهنگار آمریکایی، به همراه پدرش ادک برای بازدید از مکانهای دوران کودکی او به لهستان سفر میکند. اما ادک، که از بازماندگان هولوکاست است، از زنده کردن دوباره خاطرات دردناک خود امتناع میکند و با ایجاد موانع، سفر را مختل میکند و بهطور ناخواسته موقعیتهای خندهداری را به وجود میآورد.
رقابت شدید بین دو افسر پلیس، سیآی جایشانکار و افسر پلیس کارتیک، زمانی پیچیده میشود که جسدی در خانه جایشانکار پیدا میشود و او به عنوان مظنون اصلی در یک پرونده قتل قرار میگیرد. تحقیقات این پرونده به دست کارتیک است که این موضوع تنش بیشتری به رابطهی از پیش آسیبدیدهی آنها میافزاید. این تغییرات، فشار روانی و عاطفی را در میان دو شخصیت اصلی فیلم ایجاد کرده و تنشهای درونیشان را بیشتر میکند
مردی با ناتوانی شنوایی و گفتاری زمانی که یک باند بی رحم شروع به هدف قرار دادن پدر مجروح او در بیمارستان می کند، در معرض خطر قرار می گیرد.
هلبوی و یک مأمور تازهکار سازمان BPRD در مناطق روستایی آپالاشیا در دهه 1950 گیر میافتند. آنجا، آنها با یک جامعه کوچک روبهرو میشوند که توسط جادوگران تسخیر شده و رهبری آنها را شیطانی محلی به عهده دارد که ارتباط نگرانکنندهای با گذشته هلبوی دارد: «مرد کج».
گروه بچههای بد در شب هالووین برای سرقت یک طلسم ارزشمند وارد یک عمارت ترسناک و نفرین شده، میشوند. اما زمانی که با یک دشمن خطرناک ماورایی روبرو میشوند که در حال محافظت از این گنج ارزشمند است، شب هالووین برای آنها تبدیل به یک کابوس واقعی میشود و…
دهلی نو، زمستان 1993. یک جوان ناشنوا توسط «دفتر» دستگیر و به جاسوسی متهم می شود. یک کارشناس زبان اشاره به عنوان مترجم برای مامور دولت و "جاسوس" وارد می شود. کشف رمز و راز سفری است که متخصص زبان اشاره را به گرداب تاریک رقابت بین سازمان های اطلاعاتی، فریب و فساد می کشد، جایی که خط افق بین بی گناهی و گناه تیره می شود.
یک نقاش مشهور ایتالیایی است که به دلیل استعداد فوقالعادهاش در هنرهای تجسمی، در دنیای هنر شهرت یافته است. اما داستان زمانی آغاز میشود که او به دلیل بحران خلاقیت و فرسودگی روانی، توانایی خود را در خلق آثار جدید از دست داده است. مارچلو که احساس میکند روح و هنر خود را از دست داده، در تلاش است تا جرقهای جدید در زندگیاش بیابد که به او انگیزه دهد تا دوباره به هنرش بازگردد.