یک روانپزشک مجذوب یکی از بیماران جوان خود می شود اما بعد متوجه می شود که با او یک نفرین باستانی مرتبط است.
یک پسر برای نجات مادرش به جستجوی شخصی افسانهای میرود که گفته میشود قدرتهای جادویی برای شفای بیماران دارد.
فیلم با خودکشی یکی از بیماران یک روانپزشک جوان آغاز می شود. پس از این اتفاق، او برادر بیمار فقیدش را به همسر و دخترش معرفی می کند اما ورود این مرد به زندگی شخصی روانپزشک، مشکلات بزرگی را برایش رقم می زند.
داود، بهیار مجرب بیمارستانی است که بیماران مبتلا به مرگ را احیاء میکند. اینک مرگ به سراغ او آمده و از طرفی شوهر همسر سابق او نیز به مرگ محکوم شده است.
اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خندهدرمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستانهای روانی تهران مشغول بهکار میشود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. او یک روز سعی میکند گروهی از بیمارانش را برای گردش، به بیرون بیمارستان ببرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت میکند. رفتهرفته بیماران به دکتر اشکوری علاقمند میشوند و...
دکتر ماکان برنا در جریان معالجه یکی از بیماران خود به نام پرنیان شهسوار دلداده او میشود. پرنیان که از خانوادهای ثروتمند و متمکن است به دلیل بیماری قلبی خود دچار افسردگی شده و امید خود را از دست میدهد. از سوی دیگر، فراز ورزشکار سرشناس و بنام که بدلیل ابتلا به بیماری سرطان از مرگ حتمی خود اطلاع یافته..
ناصر که دلال و واسطه خرید اعضاء بدن انسان است ماموریت پیدا می کند تا برای پدر نادر که در بیمارستان بستری است یک قلب پیدا کند ، ناصر به طور اتفاقی با دختر یکی از بیمارانی که اهدا کننده است آشنا می شود ولی..
شاهزاده خانمی به نام پرل همراه با دوست خود گادابوت و اژدهایی به نام زاگ به نقاط مختلف سفر کرده و بیمارانی مانند پری دریایی، اسب شاخدار، شیر و غیره را معالجه میکند. اما زمانی که آنها به دلیل بد شدن شرایط آب و هوا مجبور میشوند در قصر فرود بیایند، پرل توسط عمویش در قصر زندانی شده و…
An investigative journalist gets into trouble when he publishes an article that exposes bitter truths about a corrupt politician.