
مردی خانوادهدوست و فداکار دچار وسواس نجات جان قربانیان تصادف در پیچ خطرناک مقابل خانهاش میشود — وسواسی که ممکن است همه چیز را از او بگیرد.
پس از از دست دادن مادر عزیزش، مردی همه چیز را به خطر میاندازد تا به افتخار او یک رستوران ایتالیایی راهاندازی کند؛ جایی که آشپزهای آن نُنّاها — یعنی مادربزرگهای واقعی — هستند.
ساواش فردی قابل اعتماد است که توسط مردم محلهاش دوست داشته شده و مورد احترام قرار میگیرد. اما برادرش، عمر، به دلیل بیماریای که از یک حشره در دوران کودکی گرفته، سالهاست که
هفت سال پس از درگذشت همسرش، «شیگهارو» که اکنون یک مرد بیوه است، از یکی از همکارانش برای پیدا کردن همسر جدید مشورت میگیرد. آنها با سوءاستفاده از موقعیتشان در یک شرکت فیلمسازی، تصمیم میگیرند یک آزمون بازیگری ترتیب دهند. در جریان مصاحبه با زنان مختلف، شیگهارو مجذوب زنی آرام به نام «آسامی» میشود. اما خیلی زود همهچیز رنگ و بوی عجیبی به خود میگیرد، چرا که آسامی آن کسی نیست که نشان میدهد...
در شهر باستانی لوریس، که با مشت آهنین توسط کلانتر بیرحم و «غول» اداره میشود، شورش در آستانه وقوع است. در حالی که مردم تحت ظلم و ستم هستند، یک انسان جوان بر این باور است که قدرتهای اسرارآمیز الفها میتواند به آزادی آنها کمک کند؛ پس به دنبال یاری گرفتن از الفهای منزوی و فرمانده افسانهایشان میرود. اما در حالی که هر دو طرف رازهایی در دل دارند و انگیزههای واقعیشان را پنهان کردهاند، این اتحاد شکننده میان انسانها و الفها ممکن است به نابودی همهشان بینجامد.
سال 1984؛ «مایکل لارسون»، راننده بیکار یک وانت بستنیفروشی از اوهایو، وارد برنامه مسابقهای «Press Your Luck» میشود، در حالی که رازی در دل دارد: راهی برای بهدست آوردن پول بینهایت. اما وقتی پیروزیهای پیاپی او ادامه پیدا میکند، مدیران پشت صحنه کمکم به انگیزههای واقعیاش پی میبرند و این موفقیت در معرض تهدید قرار میگیرد.
ویولت، مادری بیوه که پس از سالها برای اولین بار قرار ملاقات دارد، به رستورانی مجلل میرود و با دیدن هنری، مردی جذابتر و خوشبرخوردتر از حد انتظارش، احساس آرامش میکند. اما این ارتباط شیرین بهتدریج رو به تلخی میگذارد، چرا که ویولت با پیامهای ناشناس و آزاردهندهای که روی گوشیاش ظاهر میشوند، ابتدا عصبی و سپس وحشتزده میشود.
وقتی یک مرد مسلح وارد فروشگاه اپل در مرکز آمستردام میشود، پلیس با چالشی حساس برای پایان دادن به این رویارویی روبهرو میشود.
یک پخش زنده از یک برنامه گفتوگوی شبانه در سال 1977 به شکلی وحشتناک از کنترل خارج میشود و نیرویی شیطانی را وارد خانههای مردم در سراسر کشور میکند.
لوون کید یک حرفه نظامی تزئین شده را در عملیات سیاه پشت سر گذاشت تا زندگی ساده ای را در کار ساخت و ساز داشته باشد. اما وقتی دختر رئیسش که برای او مانند خانواده است توسط قاچاقچیان انسان دستگیر می شود، جستجوی او برای بازگرداندن او به خانه دنیایی از فساد را آشکار می کند که بسیار بزرگتر از آن چیزی است که او تصور می کرد.