دو فیکسر حرفهای به نامهای جک (با بازی جرج کلونی) و نیک (با بازی برد پیت) که پس از وقوع جرم، اقدام به پاککردن و از بین بردن سرنخها میکنند، برای سرپوش گذاشتن بر روی یک جنایت پیچیده و خطرناک استخدام میشوند. اما زمانی که وقوع حوادث غیرمنتظره همه چیز را از کنترل خارج میکند، این دو که خود را گرگهای تنها میدانند، مجبور به همکاری با یکدیگر میشوند و…
داستان از این قرار است که ملکهای در وسط زمستان کنار پنجرهای نشسته بود و مشغول قلابدوزی از روی طرحی از جنس درخت آبنوس بود که انگشتش را زخمی میکند.او با دیدن خون آرزو میکند که دختری که از او به دنیا میآید پوستی به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو وچشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس که در دستانش بود داشته باشد. سال بعد دختری با همان ویژگیها که ملکه آرزو کرده بود به دنیا میآید ولی ملکه هنگام وضع حمل میمیرد. اسم آن دختر را سفید برفی مینامند. سال بعد شاه همسر دیگری برای خود اختیار میکند ملکه جدید بسیار زیبا اما فوقالعاده مغرور بود. او آینهای جادویی داشت که قادر به تکلم بود یکی از وظایف آینه این بود که به ملکه اعلام کند که او زیباترین فرد روی زمین است.
رقابت شدید بین دو افسر پلیس، سیآی جایشانکار و افسر پلیس کارتیک، زمانی پیچیده میشود که جسدی در خانه جایشانکار پیدا میشود و او به عنوان مظنون اصلی در یک پرونده قتل قرار میگیرد. تحقیقات این پرونده به دست کارتیک است که این موضوع تنش بیشتری به رابطهی از پیش آسیبدیدهی آنها میافزاید. این تغییرات، فشار روانی و عاطفی را در میان دو شخصیت اصلی فیلم ایجاد کرده و تنشهای درونیشان را بیشتر میکند
پس از یک تراژدی خانوادگی، سه نسل از خانواده دیتز به خانه در رودخانه زمستان باز می گردند. زندگی لیدیا که هنوز توسط بیتل جویس تسخیر شده است، وقتی دختر نوجوانش، آسترید، به طور تصادفی پورتال زندگی پس از مرگ را باز می کند، زیر و رو می شود.
آرتور فلک در آرکهام نهادینه شده است و منتظر محاکمه برای جنایات خود به عنوان جوکر است. آرتور در حالی که با هویت دوگانه خود دست و پنجه نرم می کند، نه تنها به عشق واقعی برخورد می کند، بلکه موسیقی را که همیشه در درونش بوده است، می یابد و...
یک بررسی عمیق در مورد یکی از معماهای پایدار و پرخطر در فناوری و مالی: ریشههای بیتکوین و هویت خالق ناشناس آن، ساتوشی ناکاموتو.
یکی از اعضای جوخه ویژه ضد تروریسم (SATS) توسط همکاران سابقش برای انجام یک ماموریت مهم به عمل باز می گردد و او را در مسیر برخورد خطرناکی با گذشته خود قرار می دهد.
مارینت که حالا به «کرونو باگ» تبدیل شده، به همراه «بانیکس» باید آینده را نجات دهند و بفهمند چه کسی هویت او به عنوان لیدیباگ را کشف کرده و معجزهگرش را دزدیده است. در این مسیر، آنها پی میبرند که معجزهگر پروانه صاحب جدیدی دارد که راز نهایی را فاش کرده. تنها امید لیدیباگ شکست دادن این رقیب برای جلوگیری از نابودی است.
قسمت دوازدهم منتشر شد.
لاک پشت ها - لئو، راف، دانی و مایکی - هر کدام برای اولین بار به تنهایی پیش خواهند رفت. در مواجهه با تهدیدات جدید و همکاری با متحدان قدیمی، لاک پشت ها وقتی برادران خود را در کنار خود نداشته باشند، متوجه می شوند که واقعا چه کسانی هستند.
چهرههای جدید با قهرمانان نمادین مانند هان سولوی جوان، چوباکا، لاندو کالریسیان جوان، بیبی-8 و ژنرال لیا برای ماجراهایی که تمام دورانهای دنیای جنگ ستارگان را در بر میگیرد، همراه میشوند.