قسمت دوازدهم منتشر شد.
در دنیایی که توسط موجوداتی به نام کایجو گرفتار شده بود، کافکا هیبینو آرزو داشت در نیروی دفاعی ثبت نام کند. او قول می دهد که با دوست دوران کودکی خود، مینا آشیرو، نام نویسی کند. به زودی، زندگی آنها را به روش های جداگانه ای می گیرد. در حالی که مشغول نظافت بعد از کایجو ب
قسمت دهم با دوبله فارسی اضافه شد.
داستان سریال 200 سال پیش از اتفاقات بازی تاجوتخت رخ میدهد و پیشزمینه خاندان تارگریِن را به تصویر میکشد.
قسمت ششم منتشر شد.
داستان عشق ریک گرایمز و میکن توسط دنیایی تغییر یافته تغییر می کند. با فاصله از هم دور نگه داشته شد. با قدرتی غیرقابل توقف آیا آنها می توانند یکدیگر را پیدا کنند و در موقعیتی که تا به حال شناخته شده اند، چه کسانی بودند؟
قسمت هشتم منتشر شد.
یک پیاده روی معمولی از مدرسه به خانه تبدیل به یک سفر حماسی برای اوساتو می شود. پس از اینکه اوساتو ناگهان به همراه دو دانش آموز به دنیای دیگری رها شد، متوجه می شود که به طور تصادفی به آنجا احضار شده است. اما وقتی او یک استعداد منحصر به فرد را کشف کرد همه چیز تغییر می کند
داستان ماریا را دنبال می کند - نوجوانی که مادرش قبلا یک احتکار کننده بود. اکنون (در دهه 90 میلادی) او در خانهای زندگی میکند که یکی از ساکنان قبلی مایکل به او الهام میدهد تا خاطرات دوران کودکیاش و احساساتی را که سرکوب کرده است مرور کند.
در جهانی که به تصرف بیگانگان فضایی درآمده و موسیقی به طور کامل ممنوع شده، گروهی از موزیسین های مبارز تلاش می کنند با استفاده از موسیقی در برابر این مهاجمان مقاومت کنند و...
دختر و پسری جوان به نام یاس و دام پس از جداییهای غمانگیز، در عذاب هستند. در این میان آنها در طول یک روز پر حادثه در جنوب لندن با یکدیگر روبرو شده و به هم کمک میکنند تا با ترس های سابق خود کنار آمده و بار دیگر ایمانشان به عشق را به دست آورند…
پسربچه ای برای فرار از طوفان به یک کتابخانه پناه می برد. در این کتابخانه اسرارآمیز او به یک پسربچه کارتونی تبدیل می شود که داخل کتاب های قدیمی گیر افتاده است و باید برای بازگشت به زندگی واقعی ماجراهای فراوانی را پشت سر بگذارد و...
فیلم در آینده ای نزدیک در یک زندان فضایی اتفاق می افتد که در آن زندانیان با کمک تکنولوژی فضایی به دنبال فرار می گردند. شخصیت اصلی فیلم یک زندانی است که در آنجا به دلیل اتهاماتی که نسبت به او مطرح شده بود، حبس شده بود. او با کمک دوستان جدیدی که در زندان پیدا کرده است، سعی می کند از زندان فرار کند.
یک راننده تاکسی مسافری مرموز را سوار میکند و با تهدید اسلحه از طرف او مجبور میشود به هرجایی که او میگوید برود. او که خود را گرفتار یک بازی موش و گربه مانند میبیند، به زودی متوجه میشود هیچ چیز آنطور که به نظر میاید نیست...