دو خواهر و برادر که به دنبال فرار از پدربزرگ اوباش بدسرپرست خود هستند، در جستجوی زندگی جدیدی در این داستان جنایت، خشونت و رستگاری، با یک جفت قاتل با استعداد در تئاتر به نیرو می پیوندند.
پس از بیدار شدن در وسط جنگلی بدون خاطره، زن جوانی با انگیزه ای مبهم مانند راه بازگشتش به خانه، مورد هدف غریبه های مرموز قرار می گیرد.
دارسی و تام خانوادههای خود را برای عروسی مقصد نهایی جمع میکنند، اما وقتی کل جشن عروسی به گروگان گرفته میشود، عروس و داماد باید عزیزان خود را نجات دهند - اگر اول یکدیگر را نکشند.
روزی روزگاری در کلبه ای بر فراز صخره ها در دریای تاریکی تاریکی، سه کودک و سگ مورد اعتمادشان ناگت زندگی می کردند. جانر ایگیبی، برادرش تینک و خواهرش لیلی مانند همه بچهها بچههای با استعدادی هستند. آنها با هم کشف می کنند
عرضه هوا در آینده نزدیک کمیاب است و هنگامی که دو غریبه ناامید برای یافتن یک پناهگاه اکسیژن وارد میشوند، مادر و دختری را مجبور میکند تا برای بقا مبارزه کنند.
یک کارآگاه شیکاگو پس از اینکه جنایات یک قاتل زنجیرهای نوظهور با جنایاتی که پنج سال قبل از آن تحقیق کرده بود مطابقت میدهد، به اسکاتلند سفر میکند، که یکی از آنها صحنه جنایت دوست دختر کشته شدهاش بود.
در دنیای قمارهای غیرقانونی و پرمخاطب، نیک صاحب یک خانه مزرعه ای ویران شده است. او شیفته قصد دایانا باهوش، سرسخت و جذاب برای پیروزی بزرگ است و مصمم است که او را به خطر بیندازد.
یک پدر بدهکار از یک موقعیت پیش بینی نشده استفاده می کند تا ناپدید شود و با هویتی جعلی زندگی کند. اما یک اتفاق تصادفی رخ می دهد و وسوسه شناختن خانواده اش دوباره ظاهر می شود.
سباستین ده ساله که عاشق زندگی در شهر است، مجبور است تابستان را در کوهستان با مادربزرگش بگذراند. اوضاع چندان بر وفق مراد او نیست تا اینکه با سگ بزرگی به نام بل آشنا می شود که صاحب بدرفتاری دارد. سباستین با محافظت از دوست جدید خود پرماجراترین تابستان عمرش را می گذراند.
وقتی “مرد یخی” که ناامیدانه تلاش میکند همسر در حال مرگ خود را نجات دهد، ”باربارا گوردن” را برای اهدای عضو میرباید، ”بتمن” و “رابین” باید پیش از انجام عمل او را متوقف سازند …