
جهل و نژادپرستی یک استاد دانشگاه زمانی آشکار می شود که باید دانشجویی را برای مناظره آماده کند.
سه دوست صمیمی بنا به مشکلاتی از یکدیگر جدا میشوند. اما به طور غیرمنتظره ای در زندگی دیوید دوباره دوستی انان پدید می آید.آن ها ماموریتی دارند که به عنوان پلیس مخفی وارد یک زندان فوق امنیتی شوند.
سپاهیان زورگو و احمق روم به فرانسه حمله می کنند و طی این حمله فرانسه شکست می خورد و تمامی مناطق آن اشغال می شود، به غیر از یک روستا که در آن جادوگری زندگی می کند و اکسیری درست می کند که باعث قدرتمندی افراد آنجا شده است. آستریکس و اویلیکس نیز در آن دهکده زندگی می کنند
جیپسی رقصنده بازنشستهای است که حال تصمیم به نوشتن کتاب گرفته است و او از قضا معشوقه سابق “جک” است. همان قاتلی که تمام خانواده “سم” را کشته است. “چیپسی” تصمیم میگیرد که “سم” را به دست عمویش برساند.
سام راثاستین از طرف رؤسای مافیای نیویورک و شیکاگو به لاس وگاس اعزام شد تا مدیریت کازینویی به نام تنجرز را بر عهده بگیرد. کازینویی که صاحبان آن از اعضای ایتالیاییها یا سیسیلیها هستند. سام راستین با توجه به تجربه ایی فراوانی که در امر کازینو دارد تلاش میکند وضیعت کازینو را مرتب کند. اما موانع یکی پس از دیگری بر سر راه او سبز میشوند.
دختر خانوادهای به طرز مرموزی در زیرزمین خانه جدیدشان ناپدید می شود. طولی نمی کشد که مادرش متوجه می شود موجودی باستانی و قدرتمند کنترل خانه آن ها را به دست گرفته و او چاره ای ندارد جز اینکه یا با آن مواجه شود و یا اعضای خانواده روحشان را برای همیشه از دست دهند.
در یک دهکده کوهستانی دورافتاده در قرن نوزدهم مقدونیه، دختر جوانی توسط یک روح باستانی ربوده شده و سپس به یک جادوگر تبدیل می شود.
هنگامی که یک کوهنورد در یک کولاک گرفتار می شود، با غریبهای سرگردان روبرو می شود و باید هر دو را قبل از شب از کوه پایین بیاورد.
در آینده ای ناشناخته، دو فرد سختی کشیده با هم ملاقات کرده و در مورد اعمال گذشته و طوری شخصیت آنها شکل گرفته، صحبت میکنند.
یک دانشجوی آس و پاس، شروع به بازی یک بازی کامپیوتری ترس و بقا می کند که مربوط به دهه 80 میلادی است. او به دنبال جایزه صد هزار دلاری آن است که هنوز هیچ کس به دست نیاورده است؛ اما پس از زنجیره ای از لحظات ترسناک غیرمنتظره، متوجه می شود که دیگر برای پول بازی نمی کند، بلکه برای نجات جان خودش است که باید به بازی ادامه دهد.