
«تایسون» پسری مبتلا به اوتیسم است که تا به حال ورزش نکرده است. او تصمیم میگیرد که در یک مسابقهی ماراتن شرکت کند تا به پدر ناکامش هدف دهد تا دوباره نزد خانوادهاش برگردد.
وکیلی نه چندان محبوب روی مرز بین دو شهرستان به قتل می رسد. کلانتر آلدن راکوِل که با روش های قدیمی خو گرفته، تمایلی ندارد با کلانتر جدید شهرستان همسایه که به سبک شهرهای بزرگ کار می کند همکاری کند. اما وقتی قاتل دوباره قربانی می گیرد، آن ها باید اختلاف های خود را کنار بگذارند و برای دستگیری قاتل با هم کار کنند.
هنگامی که یک زن مرموز یک اسب شفابخش را به شهر می آورد، یک جامعه کوچک در غرب میانه به کانون معجزات تبدیل می شود.
نام فیلمی کمدی و خانوادگی محصول سال 2021 به کارگردانی میگل آرتتا میباشد. داستان این فیلم در مورد زن و شوهری به نام آلیسون و کارلوس است که تصمیم میگیرند به عنوان پاداش به سه فرزند خود یک روز بله گویی هدیه داده تا در این روز به خصوص و به مدت بیست و چهار ساعت به تمام خواستههای بچههایشان بله گفته و آنها قوانین این روز پر دردسر را تنظیم کنند تا اینکه…
اوپسی, چیر, فانشاین, شیر و گرامپی دارن دنیای ووهوو رو می سازند, یک پارک تفریحی برای خرس های مهربون. هرکسی یک کاری رو باید برای ساخت پارک انجام بدهد و اوپسی رنگ آمیزی مسیرهای سواری فاندربالت رو به عهده دارد…
انیماتریکس در واقع مجموعه 9 انیمیشن کوتاه است که همه آنها ارتباط تنگاتنگی با دنیای ماتریکس دارند. در این مجموعه با خواستگاه بسیاری از کاراکترهای فیلم ماتریکس، چگونگی پیدایش خود ماتریکس و البته یکسری کاراکترهای جدید از دنیای ماتریکس آشنا میشوید.
سوپرمن به همراه چند تن از ابرقهرمانها در مسابقات بین كهكشانی شركت می كنند كه در حین این مسابقات متوجه كارشكنی یكی از گروههای تبهكار بین كهكشانی می شوند و این چنین نبرد ابرقهرمان ها ...
در یک جزیره اسرار آمیز و گرمسیر، گروهی از حیوانات غیر متناجنس با ما، محیط و مردم زندگی میکنند که ناگهان نوزاد دایناسور منجمدی از زمان ماقبل تاریخ پیدا میکنند و…
دیجی والتر" یک پسر 12 ساله است که همیشه از پنجره ی اتاقش خانه ی آقای نبرکرکر را دید می زند آقای نبرکرکر همسایه ی مرموزی است و هر چیز که در حیاط خانه اش بیافتد مصادره می کند پدر و مادر دیجی برای تعطیلات آخر هفته به خارج از شهر می روند و دیجی را به پرستار بچه الیزابت می سپارد ولی دیجی همراه ...
دو دوست در بروکلین مجبور میشوند محمولهی پول مافیا را به استرالیا برسانند. در آنجا آنها با یک گانگرو روبرو میشوند و تصمیم میگیرند یک عکس از آن بگیرند. اما هنگام عکاسی ژاکت قرمز رنگی را تن آن میکنند و گانگرو پا به فرار میگذارد ، در همان لحظه متوجه میشوند تمام پول مافیا را در آن ژاکت جا گذاشتهاند و…