درباره کیم چونچو نوه پادشاه جینجی بیست و پنجمین پادشاه شیلا است. کیم چونچو به کمک یکی از فرماندهان خود کیم یوشین موفق می شود عصر طلایی فرمانروایی شیلا را رقم بزند. کیم چونچو که نوه فرمانروا جینجی بوده پس از خلع پدر بزرگش از این مقام، به نوعی از قدرت فاصله گرفته است. در کودکی با کیم یوشین، پسر یکی از فرماندهان بزرگ شیلا آشنا می شود که همین مسئله زمینه ساز دوستی این دو می شود.
لیست پخش بیمارستان داستان پزشکان و پرستاران شاغل در مرکز پزشکی یولجه را روایت میکند. این مجموعه بر روی پنج پزشک متمرکز است که از زمان ورود به دانشکده پزشکی در سال 1999 با یکدیگر دوست بودهاند.
بازی بیرحمانه مهاجمان، قربانیان و ناظران در کلاس در حالی که دانشآموزان برای قرار گرفتن در بالای هرم با هم رقابت میکنند.
قسمت دهم منتشر شد.
ماهرترین حلال طلاق کره و یک وکیل عجیب و غریب که راه حل هایی برای ازدواج های مشکل دار ارائه می دهد و همسران خیانتکار را در این فرآیند مجازات می کند.
قسمت پانزدهم منتشر شد.
جونگ کو وون، یک شیطان، میباشد. او توانایی انجام معاملاتی خطرناک اما شیرین با انسانها را دارد. او به انسانها با تمام حقارت نگاه میکند و بیش از 200 سال است که در دنیای انسانها به عنوان یک شکارچی به دنبال شیرینیها و معاملاتشان میگردد. اما وقتی با دو دو هی، دختری انسانی، ملاقات میکند، ناگهان تمام قدرتش را از دست میدهد. حال او باید به صورت قراردادی با دو دو هی ازدواج کند تا از او که تمام قدرتش را به خود انتقال داده است، محافظت کند و از انقراض خود جلوگیری نماید.
قسمت دهم منتشر شد.
یک پلیس چابول به نیروهای کارآگاهی می پیوندد تا جنایتکاران را با مقداری ثروت و شوخ طبعی از پای درآورند.
قسمت چهارم منتشر شد.
یک تیم از قاتلان، جو لوگان - یک نینجای سابق که از قبیله اش فرار کرده است - و خانواده اش به دلیل خیانت به کد باستانی خود، یک انتقام خونین را انجام می دهند. جو با برخاستن از "مرگ" ظاهری خود، دوباره به عنوان خود سابقش - نینجا کاموی - ظاهر می شود تا انتقام او را بگیرد.
همانطور که ساکنین هوپ اسپرینگز برای جشن کریسمس آماده میشوند، تدی از اسباببازیهای خود استفاده میکند تا شادی جشن را از بین ببرد. حال این وظیفه گروه هیجان است تا تدی را متوقف کرده و شادی را به مردم شهر بازگردانند اما…
شاهزادهای کتابی حاوی داستان های ارواح به دستش می رسد. این کتاب پر از طلسم های نفرین آمیز است و او احساس می کند این نفرین ها یکی یکی به واقعیت می پیوندند.
مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…