
آماندا و دخترش در یک مزرعه آمریکایی زندگی آرامی دارند، اما وقتی خاکستر مادرش که ارتباطی با هم نداشتند از کره برایش ارسال میشوند، ترس تبدیل شدن به مادرش او را تسخیر میکند.
در سال 1898، یک جنایت فجیع است که در بیشه ای اتفاق می افتد و افرادی برای شهادت و اینکه این اتفاق چگونه افتاده فرا خوانده میشوند و از دید خودشان داستان را تعریف میکنند.
مردی که به دلیل مشکلات اضطرابی نمیتواند از خانه بیرون برود، به آپارتمانی جن زده نقل مکان می کند. او غریبه ای را استخدام می کند تا مراسم جن گیری را انجام دهد؛ اما اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد.
چهار دوست برای برگزاری جشن تولد در یک خانه روستایی دور هم جمع می شوند. اما پس از فرا رسیدن شب، پرده از اسرار کنار رفته و حوادثی ناگوار شروع به رخ دادن می کنند.
مردی ماجراهای زندگی خود را به عنوان یک پسری 10 ساله در سال 1969 در ایالت هیوستون آمریکا روایت می کند. او داستانهایی مملو از نوستالژی را به هم میبافد که حاصل پیوند واقعیت و خیالپردازیهایش هستند.
وقتی یک سوارکار حرفه ای سالخورده برای شرکت در مسابقات قهرمانی تلاش میکند، با سوارکاری جوان و تازه کار برمیخورد که ادعا می کند پسر اوست.
داستان یک زندانی خطرناک به نام استیو مکلسون که به دلیل ارتکاب قتل های زنجیره ای در زندانی فوق امنیتی زندانی شده است...
بیوهای به نام کاترین، مشغول تلاش برای محافظت از خود و پسرش در برابر یک سازمان جنایی محلی است. زمانی که زندگی نیک بون و کاترین به هم می پیوندد، آنها متوجه می شوند که میتوانند برای نجات یافتن به یکدیگر تکیه کنند.
سپاهیان زورگو و احمق روم به فرانسه حمله می کنند و طی این حمله فرانسه شکست می خورد و تمامی مناطق آن اشغال می شود، به غیر از یک روستا که در آن جادوگری زندگی می کند و اکسیری درست می کند که باعث قدرتمندی افراد آنجا شده است. آستریکس و اویلیکس نیز در آن دهکده زندگی می کنند
جیپسی رقصنده بازنشستهای است که حال تصمیم به نوشتن کتاب گرفته است و او از قضا معشوقه سابق “جک” است. همان قاتلی که تمام خانواده “سم” را کشته است. “چیپسی” تصمیم میگیرد که “سم” را به دست عمویش برساند.