
در دل سرزمین اسرارآمیز آز، الفابا، دختری سبزپوست که از نگاه همه مطرود و منفور است، ناچار میشود زندگیاش را با گلندا، بانوی محبوب و اشرافزادهی دانشگاه شیز، تقسیم کند. اما پشت لبخندهای پر زرق و برق گلندا و نگاه تیزبین الفابا، ماجرایی از دوستی، رقابت و سرنوشت آغاز میشود. در حالی که یکی تبدیل به جادوگر نیک میشود و دیگری به جادوگر شرور غرب بدل میگردد، رابطهی آنها زیر فشار تصمیمات سرنوشتساز قرار میگیرد.
یک شوخی غافلگیرکننده برای تولد، زمانی که یک زوج محبوب شبکههای اجتماعی با واقعیت هولناک عواقب آن روبرو میشوند، به شکلی ترسناک از کنترل خارج میشود.
راکش، مکانیکی جوان و خوشقلب، باید در برابر رانکیرِدی، یک زمینخوار بیرحم، بایستد تا گاراژ محبوب و اجدادیاش را نجات دهد. اما این مبارزه نه تنها به جنگی برای عدالت تبدیل میشود، بلکه پرده از حقیقتهایی غیرمنتظره برمیدارد.
سال 1359، ستاد نیروی هوایی عراق که از اول جنگ با برتری هوایی ایران روبرو شدهاست و قریبالوقوع بودن شکست حصر آبادان را پیشبینی میکند، جهت حفاظت هواپیماهای استراتژیک خود تصمیم میگیرد آنها را به سه پایگاه بسیار دورافتاده، در نزدیکی مرز اردن، منتقل کند. در اسفند همین سال ستاد نیروی هوایی ایران در جلسات فوقالعادهای طرح بمباران این سه پایگاه را که به نام پایگاههای اچ3 مشخص شدهاند، مطرح میکند. طرح در ابتدا ناممکن و غیرعملی مینماید، اما در نهایت نقشهای متهورانه و بینظیر پیشنهاد میشود و در پی آن در سحرگاه 15 فروردین 1360 هشت فروند جنگندهی بمبافکن ایرانی جهت حمله به اچ3 به پرواز در میآیند.
قصهٔ انسانها در هم تنیده میشود تا قطعات گمشدهٔ پازل زندگی تو پیدا شود،اینکه در این دنیا مقصدی هست و تو گاه باید دربست برسی به انتهای راه ، کاش انتهای این راه شروع قصه ای باشد م نه پایان تمام قصه ها.
داستان این فیلم که بر اساس اتفاقات واقعی است، بین سالهای 91 تا 92 میگذرد که روایتگر شرایط زن فیلم به نام «ماحی» است. شرایطی که بازگوکننده معنای کلمه ماحی است که از آن به معنای محوکننده یا نابودکننده یاد میشود. این فیلم جزو فیلمهای انتقادی سیاسی ایران قرار میگیرد.
جک جانوری است که در جنگل زندگی می کند ، یک روز یک بازیگر معروف و همسرش برای شکار به جنگل می آیند و او مجبور می شود برای نجات خود ، به شهر فرار کند...
لولا و همسرش زوجی جوان هستند که به دلیل سقط شدن فرزندشان تصمیم می گیرند سرپرستی خواهر و برادری کوچک به نام های تین و تینا را بر عهده بگیرند، اما با ورود این دوقلو به زندگی آنها همه چیز تغییر می کند و...
روایتگر یک زوج به نام های “سهراب” و “گندم” است که به همراه “سپیده” کودک خردسالشان زندگی سعادتمندی دارند، اما افزایش قیمت ارز، شرکتی که سهراب در آن شاغل است را به آستانه ورشکستگی میرساند و…
داستان در مورد غریبه ای مرموز اهل آفریقای جنوبی به نام جیکوب کینگ می باشد که پس از قطع شدن تمامی راه های ارتباطی با خواهر کوچک ترش در لس آنجلس، تصمیم میگیرد برای پیدا کردن او به لس آنجلس بیاید. او در تلاش است تا اخرین حرکات خواهرش را ردیابی کند و در این حال آثاری از مواد مخـدر و رازهایی وحشتناک پیدا می کند که او را ناامید می کنند. کینگ که به هشدارهای بازگشت به خانه اعتنایی نمی کند، مصمم است تا انتقام مرگ خواهر کوچکش را از کسانی که این بلا را بر سر او آورده اند بگیرد. کینگ وارد بازی خطرناکی می شود که تنها یک راه بازگشت در آن وجود دارد و…