
آقای چرچ، اعضای گروه بی مصرف ها را یک بار دیگر دورهم جمع می کند تا مأموریتی آسان را به انجام برسانند. اما بعد از اینکه یکی از اعضای گروه طی عملیات کشته می شود، بحث انتقام پیش می آید و منجر می شود که آنها درگیر ماجرایی خطرناک شوند...
یک شخصیت ترسناک اینترنتی به نام گریمکاتی وارد شهر شده و هرج و مرج بسیاری ایجاد کرده است. اکنون یک دختر نوجوان تلاش می کند تا با کمک برادر کوچکش جلوی او را بگیرند و...
قسمت نهم با زیرنویس فارسی منتشر شد.
جنیفر والترز وکیل جوانی است که در میانه سی سالگی خود، ویژگی های ابر قهرمانی هالک شگفت انگیز را به دست می آورد و...
پس از وقوع فاجعهای در زمین، یک زیست شناس دریایی در ماموریتی تحقیقاتی در یک زیردریایی باید برای آشکارسازی یک توطئه بجنگد.
ماشا دخترکی بازیگوش، شاد، مهربان و پُرانرژی است که با خوک، بز و سگش در جنگل زندگی میکند. تمام حیوانات جنگل از او گریزانند، چرا که ماشا وادارشان میکند تا با او بازی کنند. روزی ماشا، پروانهای میبیند و هنگامی که این پروانه را تعقیب میکند، به خانهٔ خرسی میرسد که برای ماهیگیری از منزل خارج شدهاست. ماشا در حین بازی در آنجا، حسابی کلبهٔ خرس و محوطهاش را بهم میریزد و هنگامی که خرس برمیگردد، با فاجعهای که ماشا ایجاد کرده مواجه میشود. خرس تلاش میکند از دست ماشا خلاص شود و او را از آنجا براند، اما موفق نمیشود و سرانجام ماشا و خرس با هم دوستانی صمیمی میشوند.
یک روستای خیالی کوچک در انگلستان برای یک روز کامل تحت تسلط بیگانگان قرار می گیرد، اما پس از مدتی، یک اتفاق وحشتناک همه را شوکه می کند و...
یک مامور حرفهای بنام «کلیوس» توسط تبهکاری بنام «ورونا» مسموم شده، بطوری که اگر ضربان قلبش پایین بیاید، می میرد. اکنون او به دنبال ورونا است تا وی را به قتل برساند
قسمت آخر با دوبله فارسی منتشر شد.
داستان در شهر تخیلی داخل آلمان اتفاق می افتد و درباره ناپدید شدن یک کودک است که اسرار و پیوندهایی پنهان بین چهار خانواده فرنگی را افشا می کند و پرده از رازی شیطانی بر میدارد. «تاریکی» پیامدهای وجودی زمان و تأثیرات آن بر طبیعت انسان را بررسی می کند.
ابرقهرمان پا به سن گذاشتهای که مدت ها است از این کار کنار کشیده و تصور میشود که بعد از نبرد حماسی 25 سال پیش خود مفقود شده باشد دوباره...
قسمت بیست و هشتم از فصل چهارم با زیرنویس فارسی قرار گرفت.
داستان، حول اِرن یِگِر، خواهرخوانده اش میکاسا اَکِرمَن و دوست این دو با نام آرمین آرلرت میگذرد. پس از سقوط دیوار ماریا و شهر شیگانشینا توسط تایتانها، مادر اِرن به دست یک تایتان کشته میشود و او قسم میخورد که انتقام مادرش را از تایتانها بگیرد. او به همراه دوستانش به دسته دیدهبانی ملحق میشوند تا تایتانها را از بین ببرند.