
روت، روزنامهنگار آمریکایی، به همراه پدرش ادک برای بازدید از مکانهای دوران کودکی او به لهستان سفر میکند. اما ادک، که از بازماندگان هولوکاست است، از زنده کردن دوباره خاطرات دردناک خود امتناع میکند و با ایجاد موانع، سفر را مختل میکند و بهطور ناخواسته موقعیتهای خندهداری را به وجود میآورد.
وقتی دختر نوجوانش پس از یک تجربه نزدیک به مرگ، رفتارهای روز به روز نگرانکنندهتری از خود نشان میدهد، مادر متقاعد میشود که دخترش همراه چیزی شیطانی از آن طرف بازگشته است.
وقتی سرنشینان یک اتومبیل متوجه خودرویی می شوند که مشخصاتش با خودروی کودک ربایی که پلیس اعلام کرده تطابق دارد، تعقیب و گریز خطرناکی آغاز می شود.
در حالی که در کمپ کورال برای یک اتحاد مجدد، باب اسفنجی و باند توسط یک شخصیت مرموز که در سایه ها در کمین است تحت تعقیب قرار می گیرند، زیرا کمپینگ ها یک به یک شروع به ناپدید شدن می کنند!
در مورد یک تکتیرانداز حرفهای به نام سم لورد است که یک عمر را صرف کشتن مردم کرده است. حال او پس از یک اشتباه، تصمیم میگیرد به عنوان یک قاتل حرفهای بازنشسته شود، اما آخرین کار او باعث میشود تا خودش نیز هدف یک رقیب خطرناک قرار گرفته و مجبور شود با تمام توان برای زنده ماندن مبارزه کند…
داستان خارقالعاده خولیو تورس که یک گوشواره صدف طلا را گم می کند و در جستجویش برای یافتن آن، به شخصیتهای نامتعارفی که در قالبهای دروننگر، اغلب وهمآور و همیشه کمدی برخورد میکند.
قسمت هفتم منتشر شد.
هنگام اشغال کره به دست ژاپن، در بهار 1945 در گیونگ سونگ، دو جوان با موجود عجیبی مواجه می شوند که از طمع زاییده شده و برای زنده ماندن باید با او مبارزه کنند.
ویل تعمیرگاه خودرو پدرش را به ارث می برد و برای انجام این کار فاقد صلاحیت است، اما تلاشش را می کند تا با وجود فشارهای بسیار آنجا را رونق ببخشد و...
براساس داستانی واقعی روایت شده و در مورد وکیلی جوان به نام آنا است که پس از قتل پدرش، یک زندگی دوگانه پنهان را آغاز میکند. او به زودی وارد شهر کوچک کامبادس شده و با نفوذ به یک کارتل مواد مخدر و نزدیک شدن به رهبر آن، تلاش میکند تا انتقام مرگ پدرش را بگیرد اما…
نیکولا دختری روستایی است که در یکی از قلمروهای جزیره کلیبورن زندگی آرامی را سپری می کند. روزی او با یک اژدهای بزرگ روبرو می شود که قصد حمله به اهالی روستا را دارد و یکی از اعضای عالی رتبه تیم حفاظتی پادشاه به نام هاگا به کمک آن ها می شتابد. نیکولا پس از آشنایی با هاگا و زندگی پرهیجان او تصمیم می گیرد قدم به دنیای پرماجرا بگذارد و آن را کشف کند