در مِلکی اجارهای، خطرناکترین آدمکش دنیا و بزرگترین بیعرضه نیویورک با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند…
اعضای یک جوخه سری مامور می شوند تا گروهی از قاتلین نقابدار را از بین ببرند ولی مسئول گروه خیلی زود متوجه ارتباط قتل ها با یک محموله بزرگ کوکائین و یک مامور مخفی قدیمی می شود و …
Mr. Molly Mahoney مدیر بی دست و پا و ناامن پس از اینکه آقای ماگوریوم فروشگاه را به او وصیت می کند، یک تغییر تاریک و شوم شروع به تسخیر Emporium می کند که زمانی قابل توجه بود.
آلشا پوپوویچ باید توگارین زمی را بگیرد و پول دزدیده شده را با کمک یک اسب سخنگو (که همیشه صحبت می کند و در مورد همه چیز نظر دارد)، یک مادربزرگ دانا، یک الاغ و یک زیبارو لیوبوا بازگرداند.
دو خواهر و برادر پس از یافتن جعبهای مرموز از اسباببازیها شروع به رشد استعدادهای ویژهای میکنند و به زودی والدین و حتی معلمشان وارد دنیای عجیب و غریب جدیدی میشوند – و کاری را در پیشروی خود پیدا میکنند که بسیار مهمتر از آن چیزی است که هر یک از آنها تصور میکنند.
پس از اینکه هالک وارد کانادا می شود، خرابی و هرج و مرج بسیاری را در کل کشور به جا می گذارد. در پی این ماجرا، ولورین تلاش می کند تا مانع هالک شود و با او مبارزه کند و...
اسپات سگی است که می تواند صحبت کند و بخواند. وی به عنوان یک انسان همراه با استاد خود لئونارد به مدرسه می خواهد برود. ماجراهای آموزشی برای وی رخ می دهد و ...
هوگارت پسری 9 ساله، رابطه دوستی نزدیکی با رباتی دارد که به زمین آمده است. ماموران به دنبال نابودی ربات هستند اما او برخلاف ظاهر ترسناکش، بی آزار و مهربان است.
لوسیا، یک دختر کوچک فعال، دندان خود را از دست می دهد. سانتیاگو، پدرش، یک رئیس بیکار است و مادرش، پیلار، یک معمار موفق اما پرکار است، لوسیا را با گفتن اینکه پری دندان مودار (موشی به نام پرز) به اتاق خوابش میآید، اطمینان میدهد. دندان او را جمع کن و مقداری پول به جایش بگذار.
داستان در 300 سال بعد اتفاق می افتد. جایی که زمین و طبیعت آن توسط برنامه های نادرست نوع بشر ویران شده و نسل بشر را جنگل های دارای هوش و احساس، احاطه کرده است. در این میان، پسر جوانی به نام آگیتو دستگاهی را پیدا می کند که در آن ، دختر جوانی به نام تولا وجود دارد که برای انجام یک مأموریت ، از گذشته به این زمان فرستاده شده است ...