همانطور که جهان انسانی به بازی های المپیک می پیوندد، این برنامه به نظر می رسد که اگر حیوانات باید انجام دهند، چه اتفاقی می افتد. رقبا از پستانداران، پرنده، حشرات، گیاهخوار و ماهی ...
لئوناردو داوینچی، مخترع سیری ناپذیر کنجکاو و سرسخت، ایتالیا را ترک می کند تا به دربار فرانسه بپیوندد، جایی که می تواند آزادانه آزمایش کند، وسایل پرنده، ماشین های باورنکردنی اختراع کند و بدن انسان را مطالعه کند. در آنجا، لئوناردو که شاهزاده خانم مارگریت جسور به ماجراجویی خود ملحق میکند، پاسخ سوال نهایی را پیدا میکند - "معنای همه اینها چیست؟"
قسمت نهم منتشر شد.
یوکی ایتوسه فقط یک دانشجوی معمولی است که با فشارهای کالج سر و کار دارد. او یک روز در قطار در حال تقلا است که یک نفر از کلاس های برتر به نام Itsuomi Nagi به او کمک می کند. همانطور که او به تدریج دنیای جدیدی را به روی او باز می کند، یوکی نسبت به Itsuomi احساس می کند. آ
قسمت هشتم منتشر شد.
آنها می گویند هر چیزی که تو را نکشد، قوی ترت می کند، اما این در مورد ضعیف ترین شکارچی جهان سونگ جین وو صدق نمی کند. پس از قتل عام وحشیانه توسط هیولاها در یک سیاه چال رده بالا، جین وو با سیستم بازگشت، برنامه ای که فقط او می کند.
قسمت سیزدهم منتشر شد.
در سال 2012، سه سال قبل از فیلم دنیای ژوراسیک، اوون گریدی و کلر دیرینگ در Isla Nublar با هم متحد می شوند تا با هر چیزی که پارک دنیای ژوراسیک به راه آنها می اندازد، از جمله یک خرابکار مرموز که می خواهد پارک را برای همیشه نابود کند، مقابله کنند!
قسمت نهم منتشر شد.
ریش، دختر دوک، با تناسخ غریبه نیست - بالاخره این هفتمین زندگی اوست. هر زندگی با نامزدی شکسته او دوباره شروع می شود. او که یک تاجر، یک خدمتکار و یک شوالیه بوده است، اکنون میل به اوقات فراغت دارد. اما دنیای او زمانی تغییر می کند که یک شاهزاده، که
قسمت هفتم از فصل سوم منتشر شد.
هنگامی که یک نبرد انفجاری با دکتر اگمن جهان را در هم می شکند، سونیک در ابعاد موازی مسابقه می دهد تا دوباره با دوستان خود ارتباط برقرار کند و جهان را نجات دهد.
قسمت چهارم منتشر شد.
یک تیم از قاتلان، جو لوگان - یک نینجای سابق که از قبیله اش فرار کرده است - و خانواده اش به دلیل خیانت به کد باستانی خود، یک انتقام خونین را انجام می دهند. جو با برخاستن از "مرگ" ظاهری خود، دوباره به عنوان خود سابقش - نینجا کاموی - ظاهر می شود تا انتقام او را بگیرد.
لوله کشی به نام ماریو به همراه برادرش لوئیجی در یک هزارتوی زیرزمینی سفر می کنند و در تلاش برای نجات یک شاهزاده خانم اسیر شده هستند.
دختری به نام ماری آرزو میکند به جای ازدواج کردن، مانند گذشته راحت و بیخیال زندگی کند. اما ماری به زودی به طرز اسرارآمیز و جادویی به اندازه اسباببازیهای دوران کودکی خود کوچک شده و همه آنها نیز زنده میشوند. در این میان او با یک عروسک فندق شکن ملاقات میکند که در حقیقت یک شاهزاده است که به وسیله طلسم به این شکل درآمده است. اکنون آن دو باید همراه با هم به سرزمین جادویی گلها سفر کنند تا جهان را از دست موشهای شرور نجات دهند اما…