
داستان این انیمیشن برگرفته از کتاب عمو راموس می باشد که روایتگر داستان یک مرد سیاه پوست قصه گو است که داستان هایی زیبا و کودکانه در رابطه با حیوانات تعریف می کند. این کارتون روایتی دیگر و مدرن از داستان های کتاب Uncle Remus می باشد…
فیلم روایتی از زندگی حشرات است با فیلمبرداری واقع گرایانه و به شکل طنز . از خطراتی که آنها را تهدید میکند گرفته تا نمایش طنز آمیز از وضعیت زندگی خصوصی آنها.
باند Mystery Inc. سفری به ژاپن میکند و خود را در حال چرخش آسیا و اقیانوس آرام در شکار گنج میبیند و با سامورایی سیاه انتقامجو و جنگجویان نینجا او مسابقه میدهند تا شمشیر افسانهای سرنوشت را بیابند، تیغهای باستانی که افسانهای دارد که دارای قدرتهای فوقالعادهای است. .
در ادامه رویدادهای قسمت قبلی، شهرداری قصد دارد خانه «شرلی» را تخریب کرده و به جای آن، شهربازی احداث کند؛ اما «شرلی» و دوستانش مانع اجرای این تصمیم میشوند و ..
یک روز که تایگر از یافتن همبازی نا امید شده، به این فکر می افتد که همنوعان و اعضای خانواده خود را پیدا کند...
روزی دو پسر بچه به نامهای «چاک» و «فلای» به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک به نام «استلا» را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند و …
در طول جنگ جهانی اول، مارکو پاگوت بعد از مرگ تمام رفقایش در مبارزه، به طور رازآلودی از انسان به یک خوک تبدیل میشود و بعد از آن او را به نام "پورکو روسو" میشناسند، کسی که با دزدان هوایی/دریایی نبردهای خود را ادامه میدهد. او در حین تعمیر هواپیمای خود با دختری نوجوان و بسیار باهوش به نام فی آشنا میشود. طی حوادثی این تنها فی است که از وجود طلسم و شخصیت حقیقی مارکو آگاه میشود...
پنجهزار سال پیش، شخصی بهنام هیوبو توسط یک صاعقه به شبح تبدیل میشود. تمام این مدت او تنها در قصر مانده بود بدون اینکه بتواند کسی را بترساند تا اینکه …
در فیلم عشق ، هربنس رای و رانجیت رای دو تاجر ثروتمند هستند و از فقر و مردم فقیر بیزار هستند.بر حسب اتفاق پسر و دختر آن دو عاشق یک پسر مکانیک و دختری فقیر می شوند...
«سانیال» مرد ثروتمندی است که در حمله ای، همراه خدمتکارش کشته می شود. خدتمکار وفادار سانیال، پیش از مرگش «راجا»، پسر ارباب سانیال را به همسرش «سابیتری» می سپارد تا از راجا حتا بیشتر از پسر خودش «آرجون» مراقبت کند. اما پدربزرگ آرجون، او را از مادر دور می کند. حال سابیتری باید بین دوری از آرجون و حفظ جان راجا، یکی را انتخاب کند...