میکی یک آرزوی جادویی میکند که هر روز کریسمس باشد، اما وقتی آرزویش به حقیقت میپیوندد، دچار تردید میشود.
پس از ربوده شدن بابا نوئل (با اسم رمز: رد وان)، رئیس امنیت قطب شمال مجبور میشود با بدنامترین جایزهبگیر جهان در مأموریتی پر از هیجان و ماجراجویی در سراسر دنیا همکاری کند تا کریسمس را نجات دهد.
روث کلارک، زنی میانسال و سختکوش که به عنوان یکی از بهترین تولیدکنندگان شربت افرا در کانادا شناخته میشود، دیگر تحمل مقید بودن به قوانین بروکراتیک و ادب اجتماعی کشورش را ندارد. با کمک رمی بوشار، یک شخصیت ساده و کوچکاندام محلی، مسیر تازهای در پیش میگیرد.
در شب کریسمس، خانوادهای گرد هم میآیند تا شاید آخرین تعطیلات خود را در خانهی اجدادیشان جشن بگیرند. با گذر شب و بروز تنشهای میاننسلی، یکی از نوجوانان بهطور مخفیانه همراه دوستانش بیرون میرود تا حومهی زمستانی شهر را برای خود کشف کند.
یک رزمی کار با استعداد که نمی تواند از کنار فردی نیازمند عبور کند با یک افسر آزمایشی متحد می شود تا به عنوان یک افسر هنرهای رزمی به مبارزه و پیشگیری از جرم و جنایت بپردازد.
این کریسمسی فراموشنشدنی برای مردم ولینگتون کنار دریاست، زمانی که بدترین طوفان برفی تاریخ برنامههای همه، حتی بابانوئل را تغییر میدهد.
قسمت ششم منتشر شد.
خانوادهای دوستداشتنی، بیپولی، کافیشاپ و ... سرقت از بانک!
قسمت دوم فصل پنج منتشر شد.
بعضی از چهرههای معروف ایرانی باید به هر طریقی یکدیگر را بخندانند، اما چالش اصلی این است که نباید بخندند.
ساکنان التقاطی یک شهر کوچک جزیره ای زیبا باید در قتلی هیجان انگیز و کشف یک میلیون دلار دست به کار شوند که منجر به یک سری تصمیمات بد فزاینده می شود که جامعه زمانی صلح آمیز را به هم می زند.
در غیرمنتظرهترین مکانها، چهار خواهر و برادر در یک تغییر غیرقابل پیشبینی از شرایط، پناهگاهی پرمحبت پیدا میکنند. این کمدی-درام دلنشین از رویدادهای واقعی الهام گرفته و به طور ماهرانه داستانی جذاب میسازد که همه را متحد میکند.