شین و اولیور در بحبوحه آماده شدن برای مراسم ازدواجشان، به پسربچه ای مبتلا به سرطان خون کمک می کنند تا به دوست قدیمی اش برسد. در آن سوی قصه، ریتا و نورمن با چالش های بچه دار شدن درگیر هستند.
یک مهاجر چینی سالخورده در یک ماجراجویی جنون آمیز غرق می شود، جایی که او به تنهایی می تواند با برقراری ارتباط با زندگی هایی که می توانست در جهان های دیگر داشته باشد، آنچه برایش مهم است نجات دهد.
دیزی کوئوکای دوست داشتنی، مهربان و خوشبین، یک رویای دور از دسترس دارد؛ پیروزی در «ترسناک ترین بازی های جهان!» آیا او موفق می شود که به بزرگ ترین آرزویش دست یابد؟!
نوروال جوانی است که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده اند و در حال حاضر با مادرش زندگی میکند. این جدایی باعث شده نوروال در زندگی خود با مشکلات زیادی درگیر باشد، به همین دلیل وقتی پدرش نامه ای به او میفرستد و دعوتش می کند که به دیدنش برود، نوروال بلافاصله چمدانش را بسته و راهی جاده میشود. اما پس از رسیدن به خانه پدری، متوجه میشود آنچه فکر میکرده در انتظارش نیست...
دختری جوان به نام سارا متوجه میشود به یک بیماری لاعلاج مبتلا شده است. حال سارا برای کاهش غم و اندوه خانواده خود پس از مرگش، با ساخت یک نمونه شبیهسازی شده موافقت میکند.
یک ستاره سینما از یک پیشخدمت پارکینگ در رستورانی در بورلی هیلز دعوت می کند تا به عنوان معشوقه خود ظاهر شود تا رابطه اش با یک مرد متاهل را پوشش دهد.
سالها پس از پایان برنامه تلویزیونی محبوب چیپ و دیل، اکنون این دو سنجاب زندگی بسیار متفاوتی دارند. اما زمانی که همبازی قدیمی آنها به نام مونتری جک به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشود، چیپ و دیل باید بار دیگر با یکدیگر متحد شده تا دوست خود را نجات دهند و…
افسانه رابین هود درباره یک روباه مهربان به نام رابین هود است که در جنگل های شروود به همراه دوستانش زندگی می کند. رابین هود از افراد پولدار و سرشناس دزدی می کند تا به فقرا کمک کند.
پیرمردی به نام میرزا چونان نواب که بسیاری از اهالی محل، او را به عنوان فردی خسیس و طماع می شناسند، با یکی از مستاجران عمارت در حال تخریب و فرسوده خود دچار کشمکش می شود و...
هنگامی که یک سفینه فضایی به زمین برخورد می کند و گروهی از بیگانگان فضایی کوچک عجیب و غریب را در حال فرار نشان می دهد ، بچه های تیم گجت، گاس ، فیبی ، فرانچسکو ، میتسو ، مری آن ، موز و تانک-به زودی متوجه می شوند که چنین نخواهد بود آخر هفته خسته کننده ای که انتظار داشتند آنها به زودی این را یاد می گیرند که ...