در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
در مجموع 600 فیلمی ژانر ترسناک یافت شد.
یک گروه از دوستان به دلیل رفتار نادرستشان نسبت به یک مار کوچک، به طور جداگانه توسط نیروهای ماوراءالطبیعه تسخیر میشوند.
تعطیلات یک خانواده به مقصدی دورافتاده مسیر غیرمنتظرهای به خود میگیرد زمانی که متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند، توسط یک قاتل سریالی مسکون است.
داستان درباره اولیویا و دوستانش است که به تعطیلات میروند. پس از اینکه اولیویا در وان حمام خود با مچ دست بریده نزدیک به غرق شدن پیدا میشود، آن هم پس از مراسم خاکسپاری نامزدش، دوستانش گمان میکنند که او قصد خودکشی داشته است، اما اولیویا باور دارد که کسی به او حمله کرده است.
گیر افتاده در کلبهای دورافتاده، اعضای یک گروه فیلمبرداری متوجه میشوند که توسط سه مرد نقابدار تحت تعقیب هستند؛ مردانی که هم جنگلِ دورافتاده را بهخوبی میشناسند و هم از تمام حرکات آنها باخبرند.
بیستوهشت سال از زمانی که ویروس خشم از یک آزمایشگاه سلاحهای زیستی گریخت میگذرد. اکنون، در شرایط قرنطینهای که با شدت و قاطعیت اجرا میشود، برخی موفق شدهاند در میان افراد آلوده، راهی برای ادامه زندگی پیدا کنند. یکی از این گروهها در جزیرهای کوچک زندگی میکند که تنها از طریق یک گذرگاه به شدت محافظتشده به سرزمین اصلی متصل است. زمانی که یکی از اعضای گروه برای انجام مأموریتی به اعماق تاریک سرزمین اصلی میرود، با رازها، شگفتیها و وحشتهایی روبهرو میشود که نهتنها افراد آلوده، بلکه بازماندگان دیگر را نیز دگرگون کردهاند.
گروهی از 10 نفر که شیفتهی داستانهای جنایی واقعی هستند، برای آخر هفتهی افتتاحیهی متل تازه بازسازیشدهی "کُلد ریور" دعوت میشوند؛ مکانی که صحنهی یک قتل عام شیطانی حلنشده در 30 سال پیش بوده است. اما تاریخ تکرار میشود، وقتی مهمانان در آنجا گرفتار میشوند و یکییکی از بین میروند.
در یک تالار عظیم و مرموز، پنجاه غریبه از خواب بیدار میشوند و خود را در حالی مییابند که گرفتار شدهاند، بیهیچ خاطرهای از اینکه چگونه به آنجا آمدهاند. آنها در حلقهای به سمت داخل چیده شدهاند و قادر به حرکت نیستند. خیلی زود درمییابند که هر دو دقیقه، یکی از آنها باید بمیرد… توسط دستگاهی عجیب که در مرکز اتاق قرار دارد، اعدام میشود.
امی و مایک هنگام تماشای یک حلقه فیلم کمیاب، ناخواسته نفرینی صدها ساله را آزاد میکنند. حالا آنها باید یک فیلمساز بدنام را پیدا کرده و در شهری پر از زامبیهای گرسنه راه خود را باز کنند تا دنیا را نجات دهند.
وقتی خانوادهی ازهمپاشیدهاش در تعطیلات با هم دچار درگیری میشوند، «مکس» نوجوان دلسرد شده و از کریسمس رویگردان میشود. اما او نمیداند که همین بیاعتقادی به روح کریسمس، خشم «کرامپوس» را آزاد کرده است؛ موجودی شیطانی و باستانی که آمده تا کسانی را که به کریسمس باور ندارند، مجازات کند.
آل پاچینو در داستان واقعیای بازی میکند که در آن دو کشیش—یکی دچار بحران ایمان و دیگری روبهرو با گذشتهای پرآشوب—باید بر اختلافهایشان غلبه کنند تا یک جنگیری پرخطر را انجام دهند.