زوجی جوان که در آستانه جدا شدن قرار دارند، هنگام پیادهروی در جنگلهای بارانی کلمبیا در باتلاقی شنی گرفتار میشوند. حال آنها باید با یکدیگر متحد شده و برای زنده ماندن با عناصر طبیعت مبارزه کنند اما…
براساس داستانی واقعی، یک کارآگاه پلیس به نام باب هایتاور پس از اینکه یک فرقه شیطانی همسرش را کشته و دخترش را میرباید، او که از تحقیقات رسمی ناامید شده، از نیروی پلیس کنارهگیری کرده و به این فرقه شیطانی نفوذ میکند تا با کمک تنها زن فراری از این فرقه، رهبر آن را به دام اندازد اما…
مامور کریس ردفیلد به دنبال بررسی علت شیوع ویروس زامبی به سانفرانسیسکو سفر میکند. جایی که علت گسترش این ویروس قابل شناسایی نیست و تنها وجه مشترک قربانیان این است که همه آنها اخیرا از جزیره آلکاتراز دیدن کردهاند. به دنبال این سرنخ، کریس و تیمش به جزیره آلکاتراز میروند، جایی که یک خطر جدید در انتظار آنهاست و…
ده سال پس از وقایع قسمت دوم روایت میشود، زمانی که پسر خانواده لمبرت، دالتون (با بازی تای سیمپکینز) برای رفتن به کالج آماده میشود. با این حال، رویای کالج دالتون زمانی به یک کابوس تبدیل میشود که شیاطین سرکوب شده گذشته به طور ناگهانی بازمیگردند و او و پدرش جاش (با بازی پاتریک ویلسون) را بار دیگر آزار میدهند. حال جاش و دالتون باید یکبار برای همیشه به آزار و اذیت شیاطین پایان داده و آنها را متوقف کنند اما…
زن جوانی برای کشف قاتل خواهرش ایوی در 20 سال قبل ناامید به خانه خانوادگی خود می رود. پس از یک سری مواجهههای وحشتناک با روح ایوی در ساعت 9:09 بعد از ظهر، مارگوت میداند که باید برای یکبار برای همیشه حقیقت را بیاموزد.
آنیا مانند مادر نامزدش که اخیراً فوت کرده رفتار میکند، امت باید با عمیقترین آسیبهای روحی خود مقابله کند تا نامزدش را از این مالکیت گیجکننده رها کند.
زمانی که یک دختر نوجوان به نام رگان توسط یک نیروی شیطانی تسخیر می شود، مادرش برای نجات او از دو کشیش کمک می گیرد و...
داستان فیلم بر محور گروهی از دانشمندان میچرخد که در درازگودال ماریانا گونههای جدیدی را کشف میکنند، که بوسیلهٔ پرده حرارتی سولفید هیدروژن پوشیده شدهاست. در بین این موجودات، گونهای از یک کوسه غول پیکر به نام مگالودون وجود دارد، موجودی که میلیون ها سال تصور میشد منقرض شدهاست. جوناس تیلور (جیسون استاتهام) کاپیتان نیروی دریایی برای کمک به ایستگاه تحقیقاتی فراخوانده میشود، اما خیلی زود هیولا فرار میکند و در مسیرش همه چیز را نابود میکند، و به این ترتیب یک مسابقه با زمان برای متوقف کردن آن آغاز میشود.
زن و شوهری بهنام مایا و جیمی از خانهی قبلی خود برای آرامش به خانهای روستایی در ایرلند میروند اما پس از مدتی متوجه میشوند که موجوداتی خطرناک و قاتل در نزدیکی خانهشان زندگی میکنند.
زنی جوان به نام سلین پس از مرگ مرموز پدرش، اموال او را به ارث میبرد. در حالی که سلین تلاش میکند درباره نحوه مرگ پدرش بیشتر بداند، متوجه میشود که خانه او توسط فرقهای استفاده میشود که به دنبال احضار مخوفترین هیولاهای لاوکرفت هستند و…