
در جهانی که در تاریکی فرو رفته، نیرویی بیرحم و بیامان در پی انتقام است؛ بیاعتنا به مرزها و بیتوجه به اخلاق.
درگیر یک ازدواج پرتنش، اِچا در مردی که هر شب به رؤیاهایش میآید آرامش مییابد. اما این آرامش خیلی زود به وحشت تبدیل میشود، زمانی که آن مرد به شکل روحی پلید پا به دنیای واقعی میگذارد.
ر نیمهشب شب والپورگیس، یک منشی انگلیسی به نام رنفیلد به قلعهی کنت دراکولا در کوههای کارپات میرسد. پس از امضای اسنادی برای تصاحب صومعهای ویرانشده در نزدیکی لندن، دراکولا عقل رنفیلد را میرباید و او را وادار به اطاعت میکند. رنفیلد، دراکولا را که درون
زندگی سدا، نقاشی جوان، با رویدادهای آسیبزایی که پیدرپی تجربه میکند، دچار تزلزل میشود. حال و هوای زندگیاش بهتدریج تاریکتر میشود. در همین زمان، نیرویی دیگر تحت تأثیر نیروهای شیطانی هدایت میشود. زنی که بدون خواست خود با چیزهایی فراتر از درکش ارتباط برقرار میکند، نمیتواند دلیل ترسهایش را درک کند و سرانجام با واقعیت روبهرو میشود.
پس از آنکه عینون متوجه میشود پدرِ واقعیاش یک درمانگر روحی است، به میراث عجیب او وارد میشود؛ اما در دلِ آموزههای پدر، خطری پنهان شده است.
در لسآنجلس سال 1967، مادری بیوه همراه با دو دخترش برای رونق بخشیدن به کسبوکار فریبکارانه احضار ارواح، ترفند جدیدی را به کار میگیرند؛ اما ناخواسته شر واقعی را به خانه خود دعوت میکنند. زمانی که روحی بیرحم جسم دختر کوچکتر را تسخیر میکند، این خانواده کوچک با ترسهایی غیرقابل تصور روبهرو میشوند تا دختر را نجات داده و این موجود شریر را به دنیای دیگر بازگردانند.
زنی تلاش میکند بیگناهی برادرش را در محکومیت به قتل ثابت کند، با این ادعا که جنایت توسط پدیدهای ماوراءالطبیعه انجام شده است.
یک خانواده پس از آنکه پسرشان بهطور ناگهانی و بیدلیل به خوابی بیپایان فرو میرود، متوجه میشوند که ارواحی تاریک به خانهشان نفوذ کردهاند. وقتی برای کمک گرفتن به یک متخصص مراجعه میکنند، درمییابند که ماجرا بسیار شخصیتر از آن چیزی است که تصور میکردند.
پس از یک تراژدی خانوادگی، چاک ویلسون امیدوار است بتواند همراه با همسرش ماریا و خواهر کوچکترش الیزابت، زندگی جدیدی را در شهر اشلند فالز آغاز کند. اما خیلی زود متوجه میشود که این شهر گذشتهای تاریک دارد و روح زنی مرموز، ساکنان آن را به خودکشی سوق میدهد.
چهار دوست تصمیم میگیرند برای یافتن گنجی پنهان وارد خانهی مورگان شوند. آنها کشف میکنند که پیش از استقلال، این خانه متعلق به یکی از کارمندان بریتانیایی به نام مورگان بوده است. اما آنچه در ادامه رخ میدهد، قابل پیشبینی نیست.