چهار هواپیماربا، سه مرد و یک زن، روز پنجم ژوئن، یک هواپیمای ایرانی را میربایند. فرماندهٔ آنها شخصی است به نام فریبرز اتابکی که در میانهٔ ماجرا وارد معرکه میشود. دو تن از مسافران، که بعداً معلوم میشود یکی از آنها افسر است، هواپیمارباها را خلع سلاح میکنند و در برابر حیرت مسافران هواپیما را به همان مقصدی که هواپیماربایان میبردند هدایت میکنند..
جمعه جمال زهي، با پايان يافتن تحصيلاتش در زمينه علوم ارتباطات و ماهواره هاي مخابراتي، با مدرك دكترا به ايران مي آيد تا در يك عمليات نفوذي در خاك عراق شركت كند. در بدو ورود به كشور، او به سيستان و بلوچستان مي رود تا همسرش صنم را ببيند و براي رفتن به مأموريت خطرناكش، از او و خانواده خود خداحافظي كند. جمعه به دليل محرمانه بودن مأموريت، به خانواده و همسرش درباره جزئيات امر حرفي نمي زند. او به پاكستان مي رود تا به ظاهر از سفارت آمريكا ويزا بگيرد؛ اما در هتل توسط نيروهاي عراقي دستگير مي شود و...
ناصر، رزمنده اي كه بارها در جبهه بوده و حالا به كار تصويربرداري مشغول است، پس از شهادت شوهر خواهرش علي كه الگوي او در زندگي بوده، نسبت به جعفر كه مي خواهد با خواهرش ازدواج كند و جاي علي را بگيرد، احساس خوشايندي ندارد، با اين حال حاجي ـ فرمانده عمليات در خاك عراق ـ ناصر را به عنوان تصويربردار به همراه جعفر و هادي ـ كه خانواده اش را در دزفول از دست داده...
رژيم بعث عراق در جريان جنگ با ايران درصدد است اثر يك نوع گاز شيميايي جديد را كه به منظور دفع آفات گياهي ساخته شده بر روي تعدادي از عراقي ها امتحان كند. نتيجه ي اين آزمايش مرگ تمامي افراد در مدت كوتاهي است. رژيم بعث با وارد كردن فشار به دكتر عراقي كاشف اين گاز و تهديد جان دختر و نوه ي دكتر او را وادار به انجام تحقيقات بيشتر مي كنند اما دكتر توسط يكي از شاگردان دخترش، دولت ايران را در جريان واقعه مي گذارد. با اعزام گروهي از نظاميان ايراني و به كمك يك راهنماي كُرد، آن ها موفق به نجات دكتر و دخترش مي شوند. و با راهنمايي دكتر و پس از درگيري هاي زياد با نظاميان عراقي و از جمله داماد دكتر كه يكي از نظاميان عراقي است، گروه اعزامي ايراني موفق به انهدام انبار نگهداري گاز شيميايي مي گردند اما داماد دكتر و راهنماي كُرد در اين درگيري ها كشته مي شوند و دكتر به همراه دختر و نوه اش با نظاميان ايراني وارد خاك ايران مي گردند.
یک سرباز جوان هلندی پس از جنگ جهانی دوم برای سرکوب تلاشهای استقلالطلبانه مستعمره هلند به اندونزی اعزام میشود، اما زمانی که به جوخهای که فرماندهای بیرحم دارد میرود، خود را میان انجام وظیفه و عذاب وجدان گرفتار میبیند.
فیلم یادم تو را فراموش روایت دردهایی هست که نمی توان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست جز خدا» و درباره داستانی واقعی از زندگی فوتبالیست مشهور ایران ساخته شده است. دامون مربی بر کنار شده یکی از باشگاههای پرطرفدار با دختری که سالها پیش با او ارتباط داشته روبهرو میشود و...
در اوایل جنگ جهانی دوم ، یک کاپیتان بی تجربه نیروی دریایی ایالات متحده باید یک کاروان متفقین را که توسط گرگ های قایق موتوری U نازی قرار دارد رهبری کند...
ژاپن، 1944. هیرو اونودا، 22 ساله، که برای کارهای اطلاعاتی آموزش دیده، فلسفه ای برخلاف خط رسمی کشف می کند: خودکشی ممنوع. هر اتفاقی بیفتد زنده بمانید؛ ماموریت مهمتر از هر چیز دیگری است. فرستاده شده به Lubang، جزیره کوچکی در فیلیپین، جایی که آمریکایی ها در شرف فرود هستند، این نقش به راه انداختن یک جنگ چریکی تا زمان بازگشت نیروهای ژاپنی خواهد بود. امپراتوری به زودی تسلیم خواهد شد. اونودا، 10000 روز بعد.
دسامبر 1941، جبهه شمال غربی. یک دسته تانک آلمانی به سمت مسکو در حال حرکت است. در حین انجام ماموریت برای جلوگیری از پیشروی دشمن، هواپیمای نیکلای کوملو سرنگون می شود. کوملو موفق می شود هواپیمای خود را در یک جنگل دورافتاده فرود بیاورد.
در فیلم جنگ ارواح با دوبله فارسی در طول آخرین روزهای جنگ جهانی دوم رخ می دهد، زمانی که پنج سرباز آمریکایی دستور دارند تا یک قلعه فرانسوی را که قبلا توسط نازی ها اشغال شده بود حفظ کنند. اما...